کلمه جو
صفحه اصلی

pins and needles


خواب رفتن دست یا پا، خواب رفتگی، سوزن سوزن شدن، گز گز کردن، احساس مورمور در اثر خواب رفتگی، عصبانی

انگلیسی به فارسی

احساس مورمور در اثر خواب رفتگی، عصبانی


پین ها و سوزن ها


انگلیسی به انگلیسی

• tingling feeling as in a numb limb; inability to sit still, anxious energy, suspense
if you get pins and needles, you feel sharp tingling pains for a while because you have been in an awkward or uncomfortable position.
if you are on pins and needles, you are anxious or nervous about something that is about to happen; used in american english.

جملات نمونه

1. Many famous actors are on pins and needles before the curtain opens for a play.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از بازیگران مشهور قبل از این که پرده برای یک نمایش باز شود، در سنجاق و سوزن قرار دارند
[ترجمه گوگل]بسیاری از بازیگران معروف در پین و سوزن قبل از اینکه پرده برای یک بازی باز می شود

2. I had pins and needles in the tips of my fingers.
[ترجمه زهره] احساس مور مور شدن در نوک انگشتام داشتم
[ترجمه ترگمان]نوک انگشتانم سنجاق و سوزن داشتم
[ترجمه گوگل]من پین ها و سوزن ها را در انگشتان دستم داشتم

3. Although the pins and needles in his legs could perhaps have been from loss of blood.
[ترجمه زهره] احساس مور مور شدن در پای او شاید می تونه به علت از دست رفتن خون بوده باشه
[ترجمه ترگمان]اگرچه سنجاق و سوزن سوزنی در پایش ممکن بود از دست دادن خون باشند
[ترجمه گوگل]اگر چه پین ​​ها و سوزن ها در پاهایش ممکن است از دست دادن خون باشد

4. But if she got pins and needles and had to move, it woke with a jump and crept forwards again.
[ترجمه ترگمان]اما اگر سوزن و سوزن داشت و مجبور بود حرکت کند، از جا پرید و دوباره به جلو خزید
[ترجمه گوگل]اما اگر او پین ها و سوزن ها را بگیرد و مجبور به حرکت بود، با پریدن به خواب رفت و دوباره به جلو حرکت کرد

5. Bobbie Cole tells us she has pins and needles in her toes - must be a good sign.
[ترجمه ترگمان]بابی کول به ما می گوید که سوزن و سوزن در انگشتان پایش دارد - باید نشانه خوبی باشد
[ترجمه گوگل]Bobbie کول به ما می گوید که او دارای پین ها و سوزن ها در انگشتان پا است - باید نشانه خوبی باشد

6. Brady has had pains in his legs and pins and needles in his toes.
[ترجمه ترگمان]بردی در پاها و سوزن و سوزن در انگشتان پایش درد گرفته است
[ترجمه گوگل]برادی در پاهای و پین ها و سوزن هایش در انگشتانش درد داشته است

7. I was on pins and needles until I found out I'd won.
[ترجمه ترگمان]تا وقتی فهمیدم که برنده شدم سوزن و سوزن داشتم
[ترجمه گوگل]تا زمانی که متوجه شدم که من برنده شدم، پین ها و سوزن ها بودم

8. She would be suffering from pins and needles.
[ترجمه ترگمان]از سنجاق و سوزن رنج می کشید
[ترجمه گوگل]او از پین و سوزن رنج می برد

9. Pins and needles can even hurt so much that we would almost prefer to let the leg sleep on.
[ترجمه ترگمان]Pins و سوزن ها می توانند انقدر آسیب ببینند که ما تقریبا ترجیح می دهیم که اجازه دهیم پا روی آن بخوابد
[ترجمه گوگل]پین ها و سوزن ها حتی می توانند به شدت آسیب ببینند که ما تقریبا ترجیح می دهیم که خواب پا را بگذاریم

10. All clear: sparks fly along the nerve wires, pins and needles and it's over.
[ترجمه ترگمان]همه چیز روشن شد: جرقه ها روی سیم های عصبی چرخ می زنند، سوزن و سوزن و همه چیز تمام می شود
[ترجمه گوگل]تمام جرقه های روشن در امتداد سیم ها، پین ها و سوزن های عصبی پرواز می کنند و تمام شده است

11. Pins and needles hit her as she moved upslope to the entrance and her numb foot skated on the glossy groundsheet.
[ترجمه ترگمان]سوزن و سوزن به او برخورد کرد و به طرف در ورودی رفت و پای بی حس و پایش روی the براق قرار گرفت
[ترجمه گوگل]پین ها و سوزن ها به او ضربه زدند و او را به سمت ورودی حرکت می داد و پای خود را بر روی جلد براق قرار می داد

12. My head roared with neon pins and needles, at once visual and sensual.
[ترجمه ترگمان]سرم با نخ و سوزن نئون از هم باز شده بود و همزمان هم بصری و هم sensual
[ترجمه گوگل]سر من سر و صدا با پین و سوزن نئون، در یک بار بصری و نفسانی

13. I was on pins and needles while you went.
[ترجمه ترگمان]در حالی که تو می رفتی تو نخ سوزن و سوزن بودم
[ترجمه گوگل]در حالی که شما رفتید، پین ها و سوزن ها بود

14. He is on pins and needles.
[ترجمه ترگمان]او به سنجاق و سوزن مشغول است
[ترجمه گوگل]او پین و سوزن است

15. A: It'seems you're on pins and needles today. Anything troubling you?
[ترجمه ترگمان]الف: به نظر می رسد امروز سوزن و سوزن دارید چیزی اذیتت می کنه؟
[ترجمه گوگل]A It'seems شما امروز در حال پین و سوزن هستید هر چیزی که شما را ناراحت می کند؟

He was on pins and needles until he got the result of his test.

تا هنگام دریافت نتیجه‌ی امتحان خود در نگرانی بسیار به سر برد.


اصطلاحات

on pins and needles

در کمال نگرانی، کاملاً دلواپس، بی‌تاب


پیشنهاد کاربران

یعنی سوزن سوزن شدن قسمتی از بدن یا خواب رفتگی اون قسمت ( وقتی زیاد یکجا میشینید معمولا این اتفاق میوفته )
البته به حالت کنایه به معنی داشتن شور و شوق یا برعکس عصبانیت هم هست


کلمات دیگر: