کلمه جو
صفحه اصلی

pocket money


معنی : خرجی، پول جیب، پول توجیبی
معانی دیگر : پول جیب، پول توجیبی

انگلیسی به فارسی

پول جیب


پول توجیبی، پول جیب، خرجی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a small amount of money given or carried for incidental expenses.

- His aunt gave him pocket money for the trip home.
[ترجمه ترگمان] خاله اش پول جیب خانه را به او داد
[ترجمه گوگل] عمه او پول جیب برای سفر به خانه را داد

(2) تعریف: (chiefly British) a small set sum of money given regularly by parents to their children for their own use; allowance.

• allowance, spending money
pocket money is money which some parents give their children each week.
pocket money is also small amounts of money that you carry with you for everyday personal expenses; used in american english.

مترادف و متضاد

خرجی (اسم)
allowance, pocket money, spending money, subsistence allowance

پول جیب (اسم)
pocket money, viaticum

پول توجیبی (اسم)
pocket money

spending money


Synonyms: allowance, change, extra money, loose change, mad money, petty cash, pin money, small change


جملات نمونه

1. I never indulge children with plenty of pocket money.
[ترجمه ترگمان]من هیچ وقت بچه هام رو با پول جیبی پر نمی کنم
[ترجمه گوگل]من هرگز با بچه های زیادی پول جیبی را دوست ندارم

2. I wish to change some pocket money.
[ترجمه ترگمان]دلم می خواهد پول توجیبی خود را عوض کنم
[ترجمه گوگل]من آرزو می کنم برخی از جیب ها را عوض کنم

3. How much pocket money do you get?
[ترجمه ترگمان]چقدر پول در جیب داری؟
[ترجمه گوگل]چقدر جیب شما پول می گیرید؟

4. My mum gives me £5 a week pocket money.
[ترجمه ترگمان]مادرم به من ۵ پوند پول در هفته می دهد
[ترجمه گوگل]مادر من به من پنج پوند در هفته پول جیب می دهد

5. We agreed to give her £6 a week pocket money.
[ترجمه ترگمان]ما موافقت کردیم که در هفته ۶ پوند به او پول بدهیم
[ترجمه گوگل]ما موافقت کردیم 6 کیلوگرم پول نقد در هفته بپردازیم

6. On Saturday morning my father solemnly dispensed pocket money to each of the children.
[ترجمه ترگمان]صبح روز شنبه پدرم با جدیت پول توجیبی را برای هر یک از بچه ها حمل می کرد
[ترجمه گوگل]صبح روز شنبه پدرم به طور ماهرانه پول جیب برای هر یک از کودکان پرداخت

7. He indulges his son with plenty of pocket money.
[ترجمه ترگمان]او پسر خود را با پول زیادی از دست می دهد
[ترجمه گوگل]او پسر خود را با مقدار زیادی پول جیبی تحسین می کند

8. He docked her pocket money until the debt was paid off.
[ترجمه ترگمان]تا وقتی که the پرداخت شد، پول جیبش را توقیف کرد
[ترجمه گوگل]او پول جیب خود را تا زمانی که بدهی پرداخت شد، درآورد

9. Tom's been saving his pocket money every week.
[ترجمه ترگمان]تام هر هفته پول جیبش را پس انداز می کرد
[ترجمه گوگل]تام هر هفته پول جیبی خود را صرفه جویی می کند

10. Ten pounds are allowed each month for pocket money.
[ترجمه ترگمان]هر ماه ده پوند برای پول توجیبی مجاز است
[ترجمه گوگل]هر ماه برای پول جیب مجاز به 10 پوند است

11. Did your parents give you pocket money when you were little?
[ترجمه ترگمان]وقتی کوچیک بودی پدر و مادرت بهت پول دادن؟
[ترجمه گوگل]آیا پدر و مادرتان وقتی پول کمتری داشتند پول جیب شما را می دادند؟

12. The average amount of pocket money received by teenagers fell to £4a week this year.
[ترجمه ترگمان]متوسط مبلغی که توسط نوجوانان دریافت می شود در سال جاری به ۴ پوند کاهش پیدا کرده است
[ترجمه گوگل]میانگین پول جیبی که توسط نوجوانان دریافت می شود، در هفته جاری به 4 پوند کاهش یافته است

13. I give a few private lessons too, for pocket money.
[ترجمه ترگمان]من هم چند درس خصوصی برای پول توجیبی می دهم
[ترجمه گوگل]من نیز چند درس خصوصی را برای پول جیبت می گذارم

14. He earns a bit of extra pocket money by babysitting.
[ترجمه ترگمان]از نگهداری بچه کمی پول به دست می آورد
[ترجمه گوگل]او کمی با پول اضافی دست و پاگیر به دست می آورد

پیشنهاد کاربران

پول توجیبی


کلمات دیگر: