کلمه جو
صفحه اصلی

consumer goods


معنی : کالاهای مصرفی، اشیاء مصرفی
معانی دیگر : کالاهای مصرفی (consumers' goods هم می نویسند)

انگلیسی به فارسی

اشیا مصرفی، کالاهای مصرفی


کالاهای مصرفی، اشیاء مصرفی


انگلیسی به انگلیسی

• products intended to be purchased by consumers
consumer goods are items other than basic food and clothes, which are not considered to be essential.

مترادف و متضاد

کالاهای مصرفی (اسم)
consumer goods

اشیاء مصرفی (اسم)
consumer goods

جملات نمونه

1. The costs of daily consumer goods have been hiked at two times.
[ترجمه ترگمان]هزینه کالاهای مصرفی روزانه به دو بار افزایش یافته است
[ترجمه گوگل]هزینه کالاهای مصرفی روزانه دو بار افزایش یافته است

2. Supply normally exceeds demand for the bulk of consumer goods.
[ترجمه ترگمان]عرضه به طور معمول از تقاضا برای بخش عمده کالاهای مصرفی بیشتر است
[ترجمه گوگل]تامین به طور معمول بیش از تقاضا برای اکثریت کالاهای مصرفی است

3. For example, a maker of consumer goods like cookies or cigarettes rarely has direct contact with a consumer.
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، یک سازنده کالاهای مصرفی مانند کوکی یا سیگار به ندرت ارتباط مستقیمی با مصرف کننده دارد
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، سازنده کالاهای مصرفی مانند کوکی ها یا سیگار به ندرت با مصرف کننده تماس مستقیم دارد

4. Western cars, holidays, consumer goods and lifestyles are theoretically within their reach, although in practice quite beyond it.
[ترجمه ترگمان]خودروهای غربی، تعطیلات، کالاهای مصرفی و سبک زندگی از لحاظ نظری در دسترس خود قرار دارند، اگر چه در عمل کاملا فراتر از آن عمل می کنند
[ترجمه گوگل]خودروهای غربی، تعطیلات، کالاهای مصرفی و شیوه زندگی به لحاظ نظری در دسترس خود قرار دارند، اگر چه در عمل کاملا فراتر از آن است

5. Competitions for consumer goods are usually promoted on the pack concurrent with in-store promotion.
[ترجمه ترگمان]رقابت های مربوط به کالاهای مصرفی معمولا در گروه همزمان با تبلیغات در فروشگاه ترویج می شوند
[ترجمه گوگل]مسابقات برای کالاهای مصرفی معمولا در بسته همزمان با ارتقاء در فروشگاه ارتقا می یابد

6. The result was a frenzied rush for consumer goods, both for their own sake and as a hedge against inflation.
[ترجمه ترگمان]نتیجه هجوم دیوانه وار برای کالاهای مصرفی، هم به خاطر خود و هم به عنوان پرچینی در برابر تورم بود
[ترجمه گوگل]نتیجه یک عجله وحشتناک برای کالاهای مصرفی بود، هر دو به خاطر خود و به عنوان محافظت در برابر تورم

7. It differs from the other consumer goods in the private market in four ways.
[ترجمه ترگمان]از دیگر کالاهای مصرفی در بازار خصوصی به چهار طریق متفاوت است
[ترجمه گوگل]از چهار کالای مصرفی در بازار خصوصی در چهار نوع متفاوت است

8. Thus they were unable to import consumer goods and meet basic needs of the people.
[ترجمه ترگمان]بنابراین آن ها قادر به وارد کردن کالاهای مصرفی و برآورده کردن نیازهای اولیه مردم نبودند
[ترجمه گوگل]به این ترتیب آنها قادر به وارد کردن کالاهای مصرفی و تامین نیازهای اساسی مردم نبودند

9. In these four ways, housing differs from other consumer goods though it remains fundamentally a private market commodity.
[ترجمه ترگمان]در این چهار روش، مسکن از کالاهای مصرفی دیگر متفاوت است، اگرچه اساسا یک کالای بازار خصوصی است
[ترجمه گوگل]در این چهار راه، مسکن از سایر کالاهای مصرفی متفاوت است، گرچه اساسا یک کالا در بازار خصوصی است

10. Their consumer goods are yearned for throughout the class hierarchy.
[ترجمه ترگمان]کالاهای مصرفی شان در سراسر سلسله مراتب کلاس آرزومند هستند
[ترجمه گوگل]کالاهای مصرفی آنها در سراسر سلسله مراتب طبقاتی قرار دارند

11. Prices of most foodstuffs and consumer goods have gone down.
[ترجمه ترگمان]قیمت بیشتر مواد غذایی و کالاهای مصرفی پایین رفته است
[ترجمه گوگل]قیمت اکثر مواد غذایی و کالاهای مصرفی کاهش یافته است

12. Because the internal market for consumer goods was too small;
[ترجمه ترگمان]از آنجا که بازار داخلی کالاهای مصرفی بسیار کوچک بود؛
[ترجمه گوگل]از آنجا که بازار داخلی کالاهای مصرفی خیلی کوچک بود؛

13. Consumer goods occupy a much more contradictory place in the circulation and realisation of capital than do fixed assets.
[ترجمه ترگمان]کالاهای مصرفی در گردش و تحقق سرمایه بسیار more از دارایی های ثابت هستند
[ترجمه گوگل]کالاهای مصرفی، در گردش و تحقق سرمایه، جایگاه بسیار متناقضتری نسبت به داراییهای ثابت دارند

14. Textbooks used to teach that consumer goods with well-known brand names were nearly invincible and able to get away with outrageous pricing.
[ترجمه ترگمان]کتاب های درسی مورد استفاده برای آموزش این که کالاهای مصرفی با نام های معروف به برند تقریبا شکست ناپذیر بوده و قادر به دور شدن با قیمت گذاری ظالمانه هستند
[ترجمه گوگل]کتاب های درسی که برای تدریس کالاهای مصرفی با نام های شناخته شده نام تجاری تقریبا غیر قابل انکار بود و قادر به دور شدن از قیمت های ظالمانه بود

15. Small quantities of chemical products and consumer goods are exported to neighbouring Arab countries.
[ترجمه ترگمان]مقادیر کمی از محصولات شیمیایی و کالاهای مصرفی به کشورهای عرب همسایه صادر می شوند
[ترجمه گوگل]مقدار کمی از محصولات شیمیایی و کالاهای مصرفی به کشورهای همسایه عربی صادر می شود

پیشنهاد کاربران

کالای مصرفی

کالاهای مصرفی.



کلمات دیگر: