انجام دادن چیزی که نتجیه اش اون چیزی رو که می خواستی نیست
دنبال کار اشتباهی رو گرفتن
اشتباه تصور کردن سخت در اشتباه بودن منظور را غلط متوجه شدن انجام کار بدون نتیجه دلخواه
این قبری که بالا سرش گریه می کنی مرده نداره
تلاش کردن بیهوده
If you think she’s going to help you, you’re barking up the wrong tree.
اگه فکر می کنی قراره که اون کمکت کنه کور خوندی
سوراخ دعا رو گم کردن
آب در هاون کوبیدن
اشتباه کردن
# If he thinks he can fool me, he is barking up the wrong tree # You're barking up the wrong tree if you're expecting us to lend you any money # She thinks it'll solve the problem, but I reckon she's barking up the wrong tree