توضیح، شرح، بیان، تشریح
explication
توضیح، شرح، بیان، تشریح
انگلیسی به فارسی
توضیح
انگلیسی به انگلیسی
• explanation, interpretation, clarification
جملات نمونه
1. McKen criticises the lack of explication of what the term "areas" means.
[ترجمه ترگمان]McKen فقدان of بودن عبارت \"مناطق\" را مورد انتقاد قرار می دهد
[ترجمه گوگل]McKen از عدم توضیح آنچه که اصطلاح 'مناطق' به معنای آن است، انتقاد می کند
[ترجمه گوگل]McKen از عدم توضیح آنچه که اصطلاح 'مناطق' به معنای آن است، انتقاد می کند
2. The jury listened to his impassioned explication of article 30
[ترجمه ترگمان]هیات منصفه به نطق پر شور و هیجان او در مقاله ۳۰ گوش فرا داد
[ترجمه گوگل]هیئت منصفه به توضیح مشتاقانه خود از ماده 30 گوش داد
[ترجمه گوگل]هیئت منصفه به توضیح مشتاقانه خود از ماده 30 گوش داد
3. What is required is an explication of the principle under which they both can be classified under the same species of item.
[ترجمه ترگمان]چیزی که مورد نیاز است an از اصولی است که در آن هر دوی آن ها می توانند تحت همان نوع مورد طبقه بندی شوند
[ترجمه گوگل]آنچه مورد نیاز است توضیحی از اصل است که هر دو آنها را می توان تحت یک گونه از اقلام طبقه بندی شده است
[ترجمه گوگل]آنچه مورد نیاز است توضیحی از اصل است که هر دو آنها را می توان تحت یک گونه از اقلام طبقه بندی شده است
4. The development of a tourism explication system of forest parks was recommended.
[ترجمه ترگمان]توسعه یک سیستم گردشگری جنگلی از پارک های جنگلی توصیه شده است
[ترجمه گوگل]توسعه یک سیستم شناسایی گردشگری پارک های جنگلی توصیه می شود
[ترجمه گوگل]توسعه یک سیستم شناسایی گردشگری پارک های جنگلی توصیه می شود
5. His explication threw some light on the question.
[ترجمه ترگمان]explication چراغ را روشن کرد
[ترجمه گوگل]توضیح او کمی توجهی به این سوال گذاشت
[ترجمه گوگل]توضیح او کمی توجهی به این سوال گذاشت
6. The theory of social capital provides a new explication for economic growth.
[ترجمه ترگمان]نظریه سرمایه اجتماعی، explication جدیدی را برای رشد اقتصادی فراهم می کند
[ترجمه گوگل]تئوری سرمایه اجتماعی، توضیح جدیدی را برای رشد اقتصادی ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]تئوری سرمایه اجتماعی، توضیح جدیدی را برای رشد اقتصادی ارائه می دهد
7. The six chapter acts as the theoretical explication.
[ترجمه ترگمان]این شش فصل به عنوان the نظری عمل می کند
[ترجمه گوگل]فصل شش به عنوان اظهار نظری عمل می کند
[ترجمه گوگل]فصل شش به عنوان اظهار نظری عمل می کند
8. The judge's power of explication an indispensable role the realization of substantive and procedural justice.
[ترجمه ترگمان]قدرت داوری نقش ضروری در تحقق عدالت رویه ای و رویه ای را ایفا می کند
[ترجمه گوگل]قدرت قضاوت اکتشاف نقش مهمی در تحقق عدالت محوری و رویه ای است
[ترجمه گوگل]قدرت قضاوت اکتشاف نقش مهمی در تحقق عدالت محوری و رویه ای است
9. Do at least one explication by midterm, another before Lecture 2
[ترجمه ترگمان]حداقل یک بار قبل از سخنرانی دوم حداقل یک explication را انتخاب کنید
[ترجمه گوگل]حداقل یک اشکال را در نیمه اول، قبل از سخنرانی 2 داشته باشید
[ترجمه گوگل]حداقل یک اشکال را در نیمه اول، قبل از سخنرانی 2 داشته باشید
10. The final section considers the fine line between the explication of research methodology and confession.
[ترجمه ترگمان]بخش پایانی، خط ریز بین the روش شناسی تحقیق و اعتراف را در نظر می گیرد
[ترجمه گوگل]بخش آخر خط خطی بین اشکال روش تحقیق و اعتراف را در نظر می گیرد
[ترجمه گوگل]بخش آخر خط خطی بین اشکال روش تحقیق و اعتراف را در نظر می گیرد
11. Any kind of translation, literary or unliterary, is bound up with the understanding and explication of source text.
[ترجمه ترگمان]هر نوع ترجمه، ادبی یا unliterary، با درک و تفسیر متن مبدا پیوند خورده است
[ترجمه گوگل]هر گونه ترجمه، ادبی یا بیانیه ای، با درک و بیان متن منبع مرتبط است
[ترجمه گوگل]هر گونه ترجمه، ادبی یا بیانیه ای، با درک و بیان متن منبع مرتبط است
12. Thing's definition does not exist on the world so thing cannot to explication.
[ترجمه ترگمان]تعریف آن در دنیا وجود ندارد، بنابراین چیزی نمی تواند با آن مقابله کند
[ترجمه گوگل]تعریف چیز در جهان وجود ندارد بنابراین چیزی نمی تواند به اشکال باشد
[ترجمه گوگل]تعریف چیز در جهان وجود ندارد بنابراین چیزی نمی تواند به اشکال باشد
پیشنهاد کاربران
تفسیر
توجیه
کلمات دیگر: