1. They wanted to revolutionize the whole world.
[ترجمه بردیا] انها میخواستند تمام دنیا را تغییر دهند
[ترجمه ترگمان]می خواستند سراسر جهان را انقلابی کنند
[ترجمه گوگل]آنها می خواستند تمام جهان را انقلابی کنند
2. The use of atomic energy will revolutionize the lives of coming generations.
[ترجمه ترگمان]استفاده از انرژی اتمی زندگی نسل های آینده را متحول خواهد کرد
[ترجمه گوگل]استفاده از انرژی اتمی به زندگی نسل های آینده تبدیل خواهد شد
3. New technology is going to revolutionize everything we do.
[ترجمه ترگمان]تکنولوژی جدید هر کاری که ما انجام می دهیم را متحول می کند
[ترجمه گوگل]فناوری جدید در حال تبدیل شدن به همه چیزهایی است که ما انجام می دهیم
4. That could revolutionize guidance systems for aircraft, missiles and other devices.
[ترجمه ترگمان]این می تواند انقلابی در سیستم های راهنمایی برای هواپیماها، موشک ها و وسایل دیگر ایجاد کند
[ترجمه گوگل]این امر می تواند سیستم های هدایت برای هواپیماها، موشک ها و سایر دستگاه ها را متحول کند
5. One day virtual reality will revolutionize the entertainment industry.
[ترجمه ترگمان]یک روز واقعیت مجازی در صنعت سرگرمی انقلابی ایجاد خواهد کرد
[ترجمه گوگل]واقعیت مجازی یک روزه صنعت سرگرمی را انقلابی خواهد کرد
6. Just one great idea can completely revolutionize your life.
[ترجمه ترگمان]فقط یه ایده عالی میتونه زندگی تو رو متحول کنه
[ترجمه گوگل]فقط یک ایده عالی می تواند زندگی شما را کاملا انقلابی کند
7. She did not plan to revolutionize anything.
[ترجمه ترگمان]او برای انقلاب هیچ نقشه ای نداشت
[ترجمه گوگل]او قصد ندارد چیزی را تغییر دهد
8. New fuel - cell components will revolutionize the auto industry.
[ترجمه ترگمان]اجزای سلول های سوختی جدید در صنعت خودرو انقلابی ایجاد خواهند کرد
[ترجمه گوگل]سوخت های جدید - قطعات سلول صنعت خودرو را انقلابی خواهد کرد
9. Kamen's conviction that the Segway would revolutionize the transportation industry made him fanatical about secrecy, limiting his staff's ability to test market the device before its release.
[ترجمه ترگمان]اعتقاد راسخ وی مبنی بر این که the در صنعت حمل و نقل انقلابی ایجاد خواهد کرد، او را متعصبانه به رازداری و توانایی پرسنل خود برای آزمایش این دستگاه قبل از انتشار آن را محدود کرده است
[ترجمه گوگل]اعتقاد کامین به این که Segway صنعت حمل و نقل را انقلابی می کند، او را نسبت به محرمانه متعصب کرد، و محدود کردن توانایی کارکنانش برای آزمایش دستگاه در بازار قبل از انتشار آن
10. So a really cheap process like this can revolutionize the steel industry?
[ترجمه ترگمان]بنابراین یک فرآیند واقعا ارزان مانند این می تواند در صنعت فولاد انقلابی ایجاد کند؟
[ترجمه گوگل]پس یک روند واقعا ارزان مانند این می تواند صنعت فولاد را انقلابی کند؟
11. Self - cleaning fabrics could revolutionize the sport apparel industry.
[ترجمه ترگمان]لباس های خود تمیز کردن می تواند در صنعت پوشاک ورزشی انقلابی ایجاد کند
[ترجمه گوگل]پارچه های تمیز کردن می تواند صنعت پوشاک ورزشی را متحول کند
12. This subscription service will revolutionize the way you find and use information in your day - to - day work.
[ترجمه ترگمان]این سرویس اشتراک، نحوه پیدا کردن و استفاده از اطلاعات در کار روزمره را متحول خواهد کرد
[ترجمه گوگل]این سرویس اشتراکی، راه یافتن و استفاده از اطلاعات در کار روزمره شما را تغییر خواهد داد
13. There, his mode to revolutionize the New Army had mainly formed.
[ترجمه ترگمان]در آنجا، شیوه او برای انقلاب در ارتش جدید به طور عمده شکل گرفت
[ترجمه گوگل]در آنجا، حالت او برای انقلاب ارتش جدید عمدتا شکل گرفت
14. Computers have and will continue to revolutionize the transfer and use of information.
[ترجمه ترگمان]کامپیوترها دارند و به انقلابی در انتقال و استفاده از اطلاعات ادامه خواهند داد
[ترجمه گوگل]کامپیوترها به انتقال و استفاده از اطلاعات ادامه می دهند
15. But experts say no single crop will revolutionize farming in Africa.
[ترجمه ترگمان]اما متخصصان می گویند که هیچ محصولی در آفریقا کشاورزی انقلابی ایجاد نخواهد کرد
[ترجمه گوگل]اما کارشناسان می گویند که هیچ محصولی تنها کشاورزی را در آفریقا متحول نخواهد کرد