1. the dense perplexity of vines
در هم پیچیدگی و انبوهی تاک ها
2. a look of perplexity on her face
حالت حاکی از حیرت بر چهره ی او
3. I finally managed to disentangle myself from perplexity.
[ترجمه ترگمان]بالاخره موفق شدم خودم را از این سردرگمی خلاص کنم
[ترجمه گوگل]من بالاخره توانستم خودم را از ناراحتی جدا کنم
4. She looked at us in perplexity.
[ترجمه ترگمان]با تعجب به ما نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او به زحمت نگاه کرد
5. Most of them just stared at her in perplexity.
[ترجمه ترگمان]بیشتر آن ها با حیرت به او خیره شده بودند
[ترجمه گوگل]اکثر آنها فقط در خجالت نگاه می کردند
6. He began counting them and then, with growing perplexity, counted them a second time.
[ترجمه ترگمان]شروع کرد به شمردن آن ها و بعد با تعجب فراوان آن ها را شمرد
[ترجمه گوگل]او شروع به شمارش کردن آنها کرد و سپس با بروز اختلال در حال رشد، بار دوم را شمارش کردند
7. She stared at the instruction booklet in complete perplexity.
[ترجمه ترگمان]با تعجب به دفترچه راهنما نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او در کتابفروشی دستورالعمل را با دقت کامل خیره کرد
8. There was perplexity in both their faces.
[ترجمه ترگمان]هر دو چهره مات و مبهوت به نظر می رسیدند
[ترجمه گوگل]در چهره هر دو درهم شکسته بود
9. They looked at each other in evident perplexity.
[ترجمه ترگمان]با تعجب به هم نگاه کردند
[ترجمه گوگل]آنها در هر ذهنیتی ظاهرا به یکدیگر نگاه کردند
10. In our perplexity Bohr is at hand to help us.
[ترجمه ترگمان]در این شک و تردید ما به ما کمک خواهد کرد تا به ما کمک کند
[ترجمه گوگل]در بی نظم ما، بور در دست است تا به ما کمک کند
11. Holmes halted before the next exhibit in some perplexity.
[ترجمه ترگمان]هولمز پیش از نمایشگاه بعدی در سردرگمی ایستاد
[ترجمه گوگل]هولمز قبل از نمایشگاه بعدی در برخی از ناراحتی متوقف شد
12. He felt terror, and relief, and perplexity, and a consequent inability to plan anything.
[ترجمه ترگمان]احساس وحشت می کرد، احساس آرامش می کرد، و در نتیجه ناتوانی و ناتوانی در این کار امکان نداشت
[ترجمه گوگل]او احساس ترحم و تسکین و ناراحتی کرد و ناشی از ناتوانی در برنامه ریزی هر چیزی بود
13. Fiver made no reply and Hazel paused in perplexity.
[ترجمه ترگمان]fiver پاسخی نداد و هیزل از تعجب خشکش زد
[ترجمه گوگل]Fiver هیچ پاسخی نداشت و هازل در مبهم متوقف شد
14. Bernard was in a torment of perplexity.
[ترجمه ترگمان]برنارد ین دچار سردرگمی شدیدی شده بود
[ترجمه گوگل]برنارد در عذاب ناراحت بود