وارد شوید
go in
انگلیسی به فارسی
پوشانده شدن خورشید یا ابر توسط ماه
انگلیسی به انگلیسی
• enter, get in
(slang usage) am on the way, am traveling
(slang usage) am on the way, am traveling
مترادف و متضاد
Be obscured by clouds
جملات نمونه
1. You can't go in no matter who you are.
[ترجمه حامد رحمانی] شما نمیتوانید داخل شوید مهم نیست که چه کسی هستید.
[ترجمه مسعود] شما نمیتونید وارد شوید مهم نیست کی هستید.
[ترجمه Mariya] شما نمیتوانید وارد شوید. اهمیتی نداره چه کسی هستید
[ترجمه ترگمان]مهم نیست تو کی هستی[ترجمه گوگل]شما نمیتوانید بدون توجه به اینکه چه کسی هستید بروید
2. Are you planning to go in for the 100 metres race?
[ترجمه ترگمان]آیا برای مسابقه ۱۰۰ متر برنامه ریزی می کنید؟
[ترجمه گوگل]آیا شما در حال برنامه ریزی برای رفتن به مسابقه 100 متر هستید؟
[ترجمه گوگل]آیا شما در حال برنامه ریزی برای رفتن به مسابقه 100 متر هستید؟
3. His dog nosed me,then let me go in.
[ترجمه ترگمان]سگش مرا نگاه می کرد، سپس مرا رها کرد تا داخل شوم
[ترجمه گوگل]سگ او مرا منحرف کرد و سپس اجازه دادم وارد شوم
[ترجمه گوگل]سگ او مرا منحرف کرد و سپس اجازه دادم وارد شوم
4. These old shoes can go in the dustbin now.
[ترجمه ترگمان]حالا این کفش های کهنه می توانند توی سطل آشغال بروند
[ترجمه گوگل]این کفش های قدیمی می توانند در حال حاضر در گرد و غبار قرار بگیرند
[ترجمه گوگل]این کفش های قدیمی می توانند در حال حاضر در گرد و غبار قرار بگیرند
5. These old photographs should go in the family archives.
[ترجمه ترگمان]این عکس های قدیمی باید به بایگانی خانوادگی بروند
[ترجمه گوگل]این عکس های قدیمی بایستی در بایگانی خانواده قرار بگیرند
[ترجمه گوگل]این عکس های قدیمی بایستی در بایگانی خانواده قرار بگیرند
6. Time goes by so fast, people go in and out of your life. You must never miss the opportunity to tell these people how much they mean to you.
[ترجمه ترگمان]زمان به این سرعت می گذرد، مردم می روند و از زندگی شما بیرون می روند تو نباید این فرصت رو از دست بدی که به این مردم بگی چقدر برای تو ارزش دارن
[ترجمه گوگل]زمان خیلی سریع می رود، مردم وارد و خارج از زندگی شما می شوند شما نباید هرگز فرصتی برای گفتن این افراد به شما بسپارید
[ترجمه گوگل]زمان خیلی سریع می رود، مردم وارد و خارج از زندگی شما می شوند شما نباید هرگز فرصتی برای گفتن این افراد به شما بسپارید
7. No matter where you go in life or how old you get, there's always something new to learn about. After all, life is full of surprises.
[ترجمه ترگمان]مهم نیست که تو کجا میری یا اینکه چند سالته، همیشه چیز جدیدی برای یادگیری وجود داره به هر حال، زندگی پر از شگفتی است
[ترجمه گوگل]مهم نیست که کجا زندگی می کنید یا چند ساله هستید، همیشه چیز جدیدی برای یادگیری وجود دارد پس از همه، زندگی پر از شگفتی است
[ترجمه گوگل]مهم نیست که کجا زندگی می کنید یا چند ساله هستید، همیشه چیز جدیدی برای یادگیری وجود دارد پس از همه، زندگی پر از شگفتی است
8. Instead of complaining about it, I'm just gonna go in every day and give it my all.
[ترجمه ترگمان]به جای شکایت کردن در این مورد، من هر روز میرم و همه چیز رو بهش میدم
[ترجمه گوگل]به جای شکایت در مورد آن، من فقط می خواهم هر روز بروم و همه را به من بده
[ترجمه گوگل]به جای شکایت در مورد آن، من فقط می خواهم هر روز بروم و همه را به من بده
9. I don't want to go in, so I will stick about for a while.
[ترجمه ترگمان]من نمی خواهم وارد شوم، بنابراین مدتی در این مورد پافشاری خواهم کرد
[ترجمه گوگل]من نمی خواهم وارد بشوم، بنابراین من برای مدتی درگیر خواهم شد
[ترجمه گوگل]من نمی خواهم وارد بشوم، بنابراین من برای مدتی درگیر خواهم شد
10. The first companies to go in took a policy of employing East Germans and training them up.
[ترجمه ترگمان]اولین شرکت هایی که وارد این کشور شدند سیاست به کارگیری آلمان شرقی و آموزش آن ها را به عهده گرفتند
[ترجمه گوگل]اولین شرکت هایی که در آن شرکت کردند، سیاست استخدام آلمانی های شرقی و آموزش آنها را در نظر گرفتند
[ترجمه گوگل]اولین شرکت هایی که در آن شرکت کردند، سیاست استخدام آلمانی های شرقی و آموزش آنها را در نظر گرفتند
11. Don't go in unless you have to - she's in a strop.
[ترجمه ترگمان]تا وقتی که تو مجبور نیستی بری تو، اون داره طناب رو تیز می کنه
[ترجمه گوگل]در ماندن نیست مگر اینکه به آن نیاز داشته باشید - او در لبه است
[ترجمه گوگل]در ماندن نیست مگر اینکه به آن نیاز داشته باشید - او در لبه است
12. They go in for tennis and bowls.
[ترجمه ترگمان]آن ها برای تنیس و کاسه دست و پنجه نرم می کنند
[ترجمه گوگل]آنها برای تنیس و کاسه ها می روند
[ترجمه گوگل]آنها برای تنیس و کاسه ها می روند
13. They use a swipe card to go in and out of their offices.
[ترجمه ترگمان]آن ها از یک کارت swipe برای رفتن به داخل و خارج از دفتر خود استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]آنها از یک کارت کش رفتن برای ورود و خروج از دفاتر خود استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]آنها از یک کارت کش رفتن برای ورود و خروج از دفاتر خود استفاده می کنند
14. Which direction did they go in ?
[ترجمه ترگمان]به کدام سمت می رفتند؟
[ترجمه گوگل]کدام مسیر در آنجا بود؟
[ترجمه گوگل]کدام مسیر در آنجا بود؟
پیشنهاد کاربران
بعضی وقتا میشه به دست و پا زدن هم اشاره کنه
علاقه داشتن
پوشانده شدن خورشید یا ماه بوسیله ابر
داخل شدن، ورود کردن، فهمیدن، مطلبی در مغز/مخ کسی رفتن، شرکت کردن، پشت ابر رفتن
مترادف با👇👇 Fit
The cable goes in here
و به معنی ناپدید خورشید پشت ابر the sun had gone in
به معنی وارد شدن و داخل شدن هم هست
I looked through the window but i didn't go in
The cable goes in here
و به معنی ناپدید خورشید پشت ابر the sun had gone in
به معنی وارد شدن و داخل شدن هم هست
I looked through the window but i didn't go in
پا پیش گذاشتن
دست به کار شدن، وارد شدن ( آماده انجام کاری شدن )
کلمات دیگر: