نشسته، نشاندن، جایگزین ساختن
seated
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• with the torso in an upright position and legs bent with the body upheld by the buttocks (when speaking of people)
جملات نمونه
1. he seated the guests at their assigned seats
او مهمانان را در جاهای از پیش معین شده ی خودشان نشاند.
2. be seated (or take a seat)
1- نشستن،جای گرفتن 2- (امر) بفرمایید بنشینید،بنشین !،بتمرگ !
3. i was seated next to her
من در کنار او نشسته بودم.
4. the diplomats were seated according to precednce
به دیپلمات ها برحسب ارشدیت جا داده بودند.
5. the king was seated two years later
دو سال بعد پادشاه به سلطنت رسید.
6. The guests were seated strictly in order of precedence.
[ترجمه ترگمان]مهمانان به دقت به جای تقدم نشسته بودند
[ترجمه گوگل]مهمان ها به شدت به ترتیب اولویت قرار داشتند
[ترجمه گوگل]مهمان ها به شدت به ترتیب اولویت قرار داشتند
7. They saluted the seated figure of the hero.
[ترجمه ترگمان]به چهره نشسته قهرمان سلام کردند
[ترجمه گوگل]آنها شخصیت نشسته قهرمان را به عهده داشتند
[ترجمه گوگل]آنها شخصیت نشسته قهرمان را به عهده داشتند
8. He seated himself at a writing table.
[ترجمه ...] او خودش پشت میز تحریر نشست.
[ترجمه ترگمان]روی میز تحریر نشست[ترجمه گوگل]او خودش را در یک میز نوشته بود
9. He seated himself comfortably at the foot of the bed.
[ترجمه ترگمان]روی تخت نشست
[ترجمه گوگل]او به راحتی در پای تخت نشسته بود
[ترجمه گوگل]او به راحتی در پای تخت نشسته بود
10. Please remain seated until all the lights are on.
[ترجمه ترگمان]لطفا بنشینید تا همه چراغ ها روشن شوند
[ترجمه گوگل]لطفا تا زمانی که تمام چراغ ها روشن باشد، نشسته اید
[ترجمه گوگل]لطفا تا زمانی که تمام چراغ ها روشن باشد، نشسته اید
11. The students were seated on the floor, still yacking away.
[ترجمه ترگمان]دآنش آموزآن روی زمین نشسته بودند و هنوز yacking بودند
[ترجمه گوگل]دانش آموزان روی صندلی نشسته بودند، هنوز هم می خوابیدند
[ترجمه گوگل]دانش آموزان روی صندلی نشسته بودند، هنوز هم می خوابیدند
12. Remain seated until the aircraft has come to a complete stop.
[ترجمه ترگمان]تا زمانی که هواپیما به یک توقف کامل برسد، بمانید
[ترجمه گوگل]تا زمانی که هواپیما به توقف کامل متوقف شود، نشسته اید
[ترجمه گوگل]تا زمانی که هواپیما به توقف کامل متوقف شود، نشسته اید
13. He seated himself behind the desk.
[ترجمه ترگمان]پشت میز نشست
[ترجمه گوگل]او خودش را پشت میز گذاشت
[ترجمه گوگل]او خودش را پشت میز گذاشت
14. They were seated at a table outside a pub in a pleasant piazza close by St Paul's.
[ترجمه ترگمان]آن ها پشت می زی در کنار می زی در نزدیکی سنت پل نشسته بودند
[ترجمه گوگل]آنها در یک میز در خارج از یک میخانه نشسته بودند، در پیاپی دلپذیری نزدیک سنت پل
[ترجمه گوگل]آنها در یک میز در خارج از یک میخانه نشسته بودند، در پیاپی دلپذیری نزدیک سنت پل
15. The delegates have to be seated according to protocol.
[ترجمه ترگمان]این هیات ها باید مطابق با پروتکل بنشینند
[ترجمه گوگل]نمایندگان باید طبق پروتکل تنظیم شوند
[ترجمه گوگل]نمایندگان باید طبق پروتکل تنظیم شوند
16. She was seated at the piano, with her back to them.
[ترجمه ترگمان]پشت پیانو نشسته بود و پشتش به آن ها بود
[ترجمه گوگل]او در پیانو نشسته بود، با او به عقب به آنها
[ترجمه گوگل]او در پیانو نشسته بود، با او به عقب به آنها
پیشنهاد کاربران
( در مورد پادشاه ) به سلطنت رسیدن
- قرار گرفته
- واقع شده
- واقع شده
کلمات دیگر: