1. use plenty of sugar; don't skimp
خیلی شکر مصرف کن ; خسیس بازی در نیار
2. Use plenty of oil. Don't skimp!
[ترجمه ترگمان] از یه عالمه روغن استفاده کن خسیس بازی در نیار!
[ترجمه گوگل]از مقدار زیادی روغن استفاده کنید خراب نکن
3. Many old people skimp on food and heating in order to meet their bills.
[ترجمه learner] بسیاری از افراد قدیمی در غذا و گرمایش خسیسی می کنند تا از عهده صورتحسابهاشون بر بیایند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از افراد مسن به منظور برطرف کردن their از غذا و گرما استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از افراد سالخورده بر روی غذا و گرما به منظور رفع مشاغل خود خرج می کنند
4. Many families must skimp on their food and other necessities just to meet the monthly rent.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از خانواده ها باید مواد غذایی خود و سایر مایحتاج را فقط برای برآورده کردن اجاره ماهانه انجام دهند
[ترجمه گوگل]بسیاری از خانواده ها باید برای صرف غذا و سایر نیازهایشان فقط برای اجاره ماهیانه ملاقات کنند
5. Older people shouldn't skimp on food or heating.
[ترجمه ترگمان]افراد مسن تر نباید از غذا و یا گرما استفاده کنند
[ترجمه گوگل]افراد سالمند نباید بر روی غذا یا گرمای خود غرق شوند
6. They have to skimp on fuel in winter.
[ترجمه سید جلال] آنها باید در مصرف سوخت در فصل زمستان صرفه جویی کنند.
[ترجمه ترگمان]آن ها باید در زمستان از سوخت استفاده کنند
[ترجمه گوگل]آنها باید در زمستان سوخت مصرف کنند
7. It's vital not to skimp on staff training.
[ترجمه learner] مهم است که در آموزش کارکنان خسیسی نکنیم . ( آموزش سرمایه گزاری است نه هزینه )
[ترجمه ترگمان]مهم است که از آموزش کارکنان استفاده نکنید
[ترجمه گوگل]مهم است که در آموزش کارکنان نباشیم
8. When choosing an overseas package tour, do not skimp.
[ترجمه ترگمان]زمانی که یک تور بسته خارجی را انتخاب می کنید، از آن استفاده نکنید
[ترجمه گوگل]هنگام انتخاب یک تور بسته در خارج از کشور، نباشید
9. But don't take this as an excuse to skimp on insurance when you book your hols.
[ترجمه ترگمان]اما این رو به عنوان یه بهانه برای دادن بیمه، وقتی که کتاب your رو چاپ می کنی قبول نکن
[ترجمه گوگل]اما در صورتی که کتابهای خود را چاپ نکنید، این به عنوان بهانه ای برای خرج کردن بیمه نیست
10. This is not a show you can skimp on, and thankfully director Damian Cruden goes for broke.
[ترجمه ترگمان]این نمایشی نیست که شما می توانید از آن استفاده کنید، و خوشبختانه (دامیان Cruden)(دامیان Cruden)رفت و آمد می کند
[ترجمه گوگل]این یک نمایش نیست که شما می توانید آن را نادیده بگیرید، و خوشبختانه مدیر Damian Cruden می رود برای شکست
11. Do not skimp on batteries, it is a false economy.
[ترجمه ترگمان]از باتری ها تکالیف نگیرید، این یک اقتصاد نادرست است
[ترجمه گوگل]از باتری ها نترسید، این یک اقتصاد نادرست است
12. I insist on eating properly and will not skimp, even if it means altering the social calendar to suit.
[ترجمه ترگمان]من اصرار دارم که درست غذا بخورم و از آن استفاده نکنید، حتی اگر به معنی تغییر تقویم اجتماعی باشد
[ترجمه گوگل]من اصرار دارم که صحیح غذا خوردن را نادیده بگیرم، حتی اگر این به معنای تغییر تقویم اجتماعی باشد
13. If such a feature is envisaged, do not skimp on the purchase of a pump of sufficient size.
[ترجمه ترگمان]اگر چنین ویژگی پیش بینی می شود، از خرید یک پمپ با اندازه کافی استفاده نکنید
[ترجمه گوگل]اگر چنین ویژگی ای پیش بینی شده باشد، در خرید یک پمپ با اندازه کافی پوشیده نباشید
14. Don't skimp on the cream.
[ترجمه ترگمان]بستنی رو کم نکن
[ترجمه گوگل]بر روی کرم نگذارید