کلمه جو
صفحه اصلی

trusted


معنی : موتمن، سپرده

انگلیسی به فارسی

اعتماد به نفس، موتمن، سپرده


انگلیسی به انگلیسی

• trustworthy, honest; describing one in whom confidence is placed

مترادف و متضاد

موتمن (صفت)
reliable, believed, trusted

سپرده (صفت)
trusted, committed, deposited, entrusted, consigned

جملات نمونه

1. tried and trusted
(چیزی یا کسی که) آزموده شده و مورد اعتماد است

2. the president's intimate friend and most trusted lieutenant
دوست صمیمی و یاور بسیار مورد اطمینان رییس جمهور

3. an insincere woman whose words should never be trusted
زن دورویی که هرگز نباید به حرف هایش اعتماد کرد

4. i learned to my cost that some people can't be trusted
درس عبرتی که گرفتم این بود که به برخی مردم نمی شود اعتماد کرد.

5. a man who would forsake his wife and children should not be trusted
به مردی که زن و بچه ی خود را ول کند نباید اعتماد کرد.

6. The people may safely be trusted to hear everything true and false, and to form a correct judgment,Were it fall to me to decide whether we should have a government without newspapers of newspapers without a government, I should not hesitate a moment to prefer the latter.
[ترجمه ترگمان]ممکن است مردم اطمینان داشته باشند که همه چیز درست و غلط را بشنوند، و قضاوت درستی داشته باشند، اگر قرار باشد تصمیم بگیرم که آیا باید دولتی بدون روزنامه و روزنامه در اختیار داشته باشیم، در یک لحظه تردید نخواهم کرد که دومی را ترجیح دهم
[ترجمه گوگل]مردم می توانند با اطمینان اعتماد کنند که همه چیز درست و نادرست را بشنوند و قضاوت صحیح را به وجود آورند آیا تصمیم گرفتیم که آیا دولت بدون روزنامه های بدون دولت داشته باشیم یا نه، من نباید لحظه ای را ترغیب کنم دومی

7. Very close and trusted friends share confidences candidly. They feel secure that they will not be ridiculed of derided,and their confidences will be honored.
[ترجمه ترگمان]دوستان نزدیک و قابل اعتماد راز دل خود را با صراحت به اشتراک می گذارند آن ها احساس امنیت می کنند که مورد تمسخر قرار نخواهند گرفت، و محرم اسرار آنان مورد احترام واقع خواهد شد
[ترجمه گوگل]دوستان بسیار نزدیک و مورد اعتماد به طور صحیح به اشتراک می گذارند آنها احساس امنیت می کنند که از اذیت و آزار و اذیت محروم نخواهند شد و محکومیت آنها محفوظ خواهد ماند

8. The duke was the king's most trusted adviser.
[ترجمه ترگمان]دوک بیشتر مشاور مورد اعتماد پادشاه بود
[ترجمه گوگل]دوک پادشاه ترین مشاور قابل اعتماد بود

9. Can he be trusted to deliver on his promises?
[ترجمه ترگمان]میشه به قولش عمل کرد؟
[ترجمه گوگل]آیا او میتواند به وعدههایش اعتماد کند؟

10. He's too shrewd to be trusted in business matters.
[ترجمه ترگمان]او بیش از حد زیرک است که به مسائل تجاری اعتماد کند
[ترجمه گوگل]او بسیار متکبر است تا بتواند در امور تجاری مورد اعتماد قرار گیرد

11. I've trusted you all along the line and now you've let me down.
[ترجمه ترگمان]تو تمام طول راه به تو اعتماد کردم و حالا تو منو ناامید کردی
[ترجمه گوگل]من شما را در طول خط اعتماد کردم و اکنون به من اجازه داده اید

12. He was a good driver and I trusted him implicitly.
[ترجمه ترگمان]او راننده خوبی بود و من به او اطمینان کامل داشتم
[ترجمه گوگل]او یک راننده خوب بود و من به طور ضمنی به او اعتماد کردم

13. I query whether he can be trusted.
[ترجمه ترگمان]پرس و جو می کنم که آیا او قابل اعتماد است یا نه
[ترجمه گوگل]من می پرسم آیا او قابل اعتماد است یا نه

14. The butcher trusted them for the meat.
[ترجمه ترگمان]قصاب بهشون اعتماد کرد تا گوشت ها رو بخوره
[ترجمه گوگل]قصابی آنها را برای گوشت اعتماد کرد

پیشنهاد کاربران

منصفانه - عادلانه - قابل اعتماد

مورد اطمینان

ایمن، قابل اعتماد

امین، مورد اعتماد

مطمئن


کلمات دیگر: