جریمه کردن
criminalise
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• make illegal; outlaw, declare illegal; declare a criminal; pronounce illegal; make a person become a criminal, treat a person as a criminal (also criminalize)
جملات نمونه
1. There is no move to criminalise alcohol.
[ترجمه ترگمان] هیچ حرکتی برای الکل و الکل نیست
[ترجمه گوگل]حرکتی برای الغای مجازات وجود ندارد
[ترجمه گوگل]حرکتی برای الغای مجازات وجود ندارد
2. Why, in short, was it necessary to criminalise and terrorise our entire community?
[ترجمه ترگمان]چرا، به طور خلاصه، برای جرم انگاری و ارعاب کل جامعه لازم بود؟
[ترجمه گوگل]چرا، به طور خلاصه، آیا لازم بود که کل جامعه مان را جرم و جنایت کنیم؟
[ترجمه گوگل]چرا، به طور خلاصه، آیا لازم بود که کل جامعه مان را جرم و جنایت کنیم؟
3. However, what differentiated the suffragettes much more sharply and significantly from their criminal sisters was their resistance to criminalising.
[ترجمه ترگمان]با این حال، چیزی که the را به شدت متمایز می کند و به طور قابل توجهی از خواهران criminal متمایز است، مقاومت آن ها در برابر جرم محسوب می شود
[ترجمه گوگل]با این حال، چه چیزی باعث شد که اعتراضات قضایی بسیار جدی تر و جدی تر از خواهران جنایتکار آنها باشد؟
[ترجمه گوگل]با این حال، چه چیزی باعث شد که اعتراضات قضایی بسیار جدی تر و جدی تر از خواهران جنایتکار آنها باشد؟
4. Criminalising them would cover trivial matters, such as neighbours quarrelling over a lawnmower.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که آن ها مسائل جزئی و بی اهمیت را پنهان می کنند، مثل این که همسایه ها با یک ماشین چمن زنی دعوا می کنند
[ترجمه گوگل]محکوم کردن آنها مسائل بی اهمیت را، مانند همسایگان که در کنار یک ماشین چمن زنی قرار می گیرند، پوشش می دهد
[ترجمه گوگل]محکوم کردن آنها مسائل بی اهمیت را، مانند همسایگان که در کنار یک ماشین چمن زنی قرار می گیرند، پوشش می دهد
5. One is that it makes no sense to criminalise hard - working families.
[ترجمه ترگمان]یکی این است که هیچ معنایی برای رسیدگی به خانواده های سخت کوش ندارد
[ترجمه گوگل]یکی این است که برای جنایت کردن خانواده های سخت کار سخت نیست
[ترجمه گوگل]یکی این است که برای جنایت کردن خانواده های سخت کار سخت نیست
6. The new law would criminalise the oblivious as well.
[ترجمه ترگمان]قانون جدید نیز این موضوع را فراموش می کند
[ترجمه گوگل]قانون جدید نیز غیرقانونی را جرم خواهد کرد
[ترجمه گوگل]قانون جدید نیز غیرقانونی را جرم خواهد کرد
7. The new law would criminalise oblivious as well.
[ترجمه ترگمان]قانون جدید نسبت به قانون نیز صرف نظر می کند
[ترجمه گوگل]قانون جدید نیز جنایتکار را غیر قانونی می کند
[ترجمه گوگل]قانون جدید نیز جنایتکار را غیر قانونی می کند
8. Illustrators fret it will be used to criminalise the content itself.
[ترجمه ترگمان]از این رو، این روش برای رسیدگی به خود محتوا مورد استفاده قرار خواهد گرفت
[ترجمه گوگل]تصویرگرایان فریاد می زنند که برای محاربه کردن خود محتوا را مورد استفاده قرار می دهد
[ترجمه گوگل]تصویرگرایان فریاد می زنند که برای محاربه کردن خود محتوا را مورد استفاده قرار می دهد
9. There is the danger that young people become permanently criminalised.
[ترجمه ترگمان]این خطر وجود دارد که جوانان به طور دائم criminalised شوند
[ترجمه گوگل]خطر وجود دارد که جوانان به طور دائم جرم شناخته شوند
[ترجمه گوگل]خطر وجود دارد که جوانان به طور دائم جرم شناخته شوند
10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
11. Its proposed abolition and replacement with more punitive measures would further criminalise travellers for their way of life.
[ترجمه ترگمان]لغو و جایگزینی پیشنهادی با اقدامات تنبیهی بیشتر، مسافران را به خاطر شیوه زندگی شان غیر قانونی می کند
[ترجمه گوگل]پیشنهادی لغو و جایگزینی آن با اقدامات تنبیهی بیشتر، مسافران را برای زندگی خود تربیت می کند
[ترجمه گوگل]پیشنهادی لغو و جایگزینی آن با اقدامات تنبیهی بیشتر، مسافران را برای زندگی خود تربیت می کند
12. Amnesty International, which released the leaked document, reckons that the wording is so sweeping that it would “in effect criminalise legitimate dissent.
[ترجمه ترگمان]سازمان عفو بین الملل، که اسناد فاش شده را منتشر کرد، تصور می کند که جمله بندی آن چنان فراگیر است که \"به دلیل مخالفت قانونی مشروع\" عمل می کند
[ترجمه گوگل]سازمان عفو بین الملل، که سند منتشر شده را منتشر کرد، معتقد است که اصطلاح چنین گسترده ای است که "در واقع، مخالفت مشروع را در معرض جنایت قرار می دهد
[ترجمه گوگل]سازمان عفو بین الملل، که سند منتشر شده را منتشر کرد، معتقد است که اصطلاح چنین گسترده ای است که "در واقع، مخالفت مشروع را در معرض جنایت قرار می دهد
13. Chinese legal experts are drawing up proposals for the country's first animal welfare law, which could criminalise the brutal culling of dogs and other forms of pet maltreatment.
[ترجمه ترگمان]کارشناسان حقوقی چین طرح هایی را برای نخستین قانون رفاه حیوانات کشور مطرح کرده اند که این امر می تواند کشتار وحشیانه سگ ها و دیگر انواع سو رفتارهای حیوانات خانگی را توجیه کند
[ترجمه گوگل]کارشناسان حقوقی چینی پیشنهادهای قانونی برای اولین قانون رفاه حیوانات کشور را تصویب کرده اند که می تواند سقوط بی رحمانه سگ ها و دیگر انواع بدرفتاری با حیوانات را جرم کند
[ترجمه گوگل]کارشناسان حقوقی چینی پیشنهادهای قانونی برای اولین قانون رفاه حیوانات کشور را تصویب کرده اند که می تواند سقوط بی رحمانه سگ ها و دیگر انواع بدرفتاری با حیوانات را جرم کند
پیشنهاد کاربران
جرم انگاری
کلمات دیگر: