(به ویژه در کارهای سیاسی و انتصاب) رفیق بازی، پارتی بازی (به سود دوستان)
cronyism
(به ویژه در کارهای سیاسی و انتصاب) رفیق بازی، پارتی بازی (به سود دوستان)
انگلیسی به فارسی
(بهویژه در کارهای سیاسی و انتصاب) رفیقبازی، پارتیبازی (به سود دوستان)
زناشویی
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: partiality or favoritism to one's close friends, esp. in giving political appointments or business contracts.
• preference for relatives or close friends, preferential bias toward friends (especially in politics)
جملات نمونه
1. Many small town mayor and city official practice cronyism.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از شهرداری کوچک و شهردار شهر در حال تمرین cronyism هستند
[ترجمه گوگل]بسیاری از شهرداران شهر کوچک و شهرداری شهروندی را دوست دارند
[ترجمه گوگل]بسیاری از شهرداران شهر کوچک و شهرداری شهروندی را دوست دارند
2. Nepotism and cronyism are prov ing his downfall.
[ترجمه ترگمان]Nepotism و cronyism باعث سقوط اون میشن
[ترجمه گوگل]ناپذیری و نومیدی بودن، سقوط او را ثابت می کند
[ترجمه گوگل]ناپذیری و نومیدی بودن، سقوط او را ثابت می کند
3. Then, after cries of cronyism, the agency was dropped.
[ترجمه ترگمان]سپس، پس از فریاد of، آژانس از جا افتاد
[ترجمه گوگل]سپس، پس از فریاد زدن، آژانس کاهش یافت
[ترجمه گوگل]سپس، پس از فریاد زدن، آژانس کاهش یافت
4. Cronyism, bribery and dishonesty were also cited.
[ترجمه ترگمان]cronyism، رشوه خواری و عدم صداقت نیز ذکر شده است
[ترجمه گوگل]احضار، رشوه خواری و ناسازگاری نیز ذکر شد
[ترجمه گوگل]احضار، رشوه خواری و ناسازگاری نیز ذکر شد
5. Nepotism, cronyism and favoritism are rampant.
[ترجمه ترگمان]Nepotism، دوست گرایی و طرفداری، شایع است
[ترجمه گوگل]بی نظمی، زناشویی و فریبندگی شایع است
[ترجمه گوگل]بی نظمی، زناشویی و فریبندگی شایع است
6. Labour accused David Cameron of cronyism over the decision to give a knighthood to Paul Ruddock.
[ترجمه ترگمان]حزب کارگر دیوید کامرون را متهم به دوست شدن در مورد تصمیم گرفتن لقب \"پال Ruddock\" کرد
[ترجمه گوگل]کار دیوید کامرون را متهم کرد که تصمیم گرفته است که به پول روداکک برسد
[ترجمه گوگل]کار دیوید کامرون را متهم کرد که تصمیم گرفته است که به پول روداکک برسد
7. This explains why Philippine officials are often accused of taking bribes and cronyism.
[ترجمه ترگمان]این موضوع توضیح می دهد که چرا مقامات فیلیپین اغلب متهم به گرفتن رشوه و cronyism هستند
[ترجمه گوگل]این به این دلیل توضیح می دهد که چرا مقامات فیلیپین اغلب به اتهام گرفتن رشوه و زنا محکوم شده اند
[ترجمه گوگل]این به این دلیل توضیح می دهد که چرا مقامات فیلیپین اغلب به اتهام گرفتن رشوه و زنا محکوم شده اند
8. High unemployment, non-payment of state wages and pensions and official cronyism and corruption will all be election issues.
[ترجمه ترگمان]بیکاری بالا، عدم پرداخت حقوق دولتی و حقوق بازنشستگی و فساد رسمی و فساد مالی همه مسائل انتخاباتی خواهد بود
[ترجمه گوگل]بیکاری بالا، عدم پرداخت دستمزدها و حقوق بازنشستگی دولتی و رسوایی و فساد اداری، همه مسائل انتخاباتی خواهند بود
[ترجمه گوگل]بیکاری بالا، عدم پرداخت دستمزدها و حقوق بازنشستگی دولتی و رسوایی و فساد اداری، همه مسائل انتخاباتی خواهند بود
9. For one, they say, she is an outsider in an administration where cronyism has created problems.
[ترجمه ترگمان]برای یکی، آن ها می گویند، او یک غریبه در دولتی است که در آن دوست گرایی مشکلاتی ایجاد کرده است
[ترجمه گوگل]برای یکی، آنها می گویند، او یک بیگانه در یک دولت است که در آن cronyism مشکلات ایجاد کرده است
[ترجمه گوگل]برای یکی، آنها می گویند، او یک بیگانه در یک دولت است که در آن cronyism مشکلات ایجاد کرده است
10. The consequence was that good old New York tradition: cronyism, corruption and graft.
[ترجمه ترگمان]نتیجه این بود که سنت قدیمی نیویورک: دوست گرایی، فساد و اختلاس
[ترجمه گوگل]نتیجه این بود که سنت قدیمی قدیمی نیویورک: جنبش سبز، فساد و پیوند
[ترجمه گوگل]نتیجه این بود که سنت قدیمی قدیمی نیویورک: جنبش سبز، فساد و پیوند
11. The firing is both preceded and followed by blatant cronyism.
[ترجمه ترگمان]این اخراج هر دو مقدم است و پس از آن به دنبال cronyism آشکار است
[ترجمه گوگل]شلیک هر دو قبل از آن و به دنبال آن تقلید گرایی است
[ترجمه گوگل]شلیک هر دو قبل از آن و به دنبال آن تقلید گرایی است
12. N. -run trials are suffused with tensions that spring from allegations that include nepotism, cronyism and mismanagement of resources.
[ترجمه ترگمان]این آزمایش ها در وزیرستان شمالی مملو از تنش های ناشی از اتهاماتی است که شامل انتصاب خویشاوندان، cronyism و سو مدیریت منابع می شوند
[ترجمه گوگل]دادگاه های N -rone با تنش هایی مواجه هستند که از اتهاماتی نظیر محاربهگی، احمدی نژاد و سوء مدیریت استفاده می شود
[ترجمه گوگل]دادگاه های N -rone با تنش هایی مواجه هستند که از اتهاماتی نظیر محاربهگی، احمدی نژاد و سوء مدیریت استفاده می شود
13. Bringing business people into politics can also produce corruption and cronyism.
[ترجمه ترگمان]آوردن افراد تجاری به سیاست هم می تواند فساد و cronyism را تولید کند
[ترجمه گوگل]آوردن افراد کسب و کار در سیاست همچنین می تواند فساد و ترس و وحشت را ایجاد کند
[ترجمه گوگل]آوردن افراد کسب و کار در سیاست همچنین می تواند فساد و ترس و وحشت را ایجاد کند
14. Unwrecking the Economy: We've had three decades of corporatism and cronyism run amok.
[ترجمه ترگمان]Unwrecking اقتصاد: ما سه دهه تجربه داشتیم و cronyism دیوانه وار اجرا کردند
[ترجمه گوگل]نابود کردن اقتصاد: ما سه دهه از سهامدارانی داریم که در آن شرکت کرده اند
[ترجمه گوگل]نابود کردن اقتصاد: ما سه دهه از سهامدارانی داریم که در آن شرکت کرده اند
پیشنهاد کاربران
پارتی بازی
باند بازی
دوست گماری
کلمات دیگر: