کلمه جو
صفحه اصلی

crispin


اسم خاص مذکر

انگلیسی به فارسی

اسم خاص مذکر


کریسپین


انگلیسی به انگلیسی

• male first name; family name

جملات نمونه

1. Father Crispin had unfortunately just knocked over a wine cup and was cleaning up the mess with a napkin.
[ترجمه ترگمان]پدر Crispin از بخت بد فقط یک جام شراب خورده بود و با دستمال توالت را تمیز می کرد
[ترجمه گوگل]پدر کریسپین متاسفانه فقط بیش از یک فنجان شراب افتاد و تمیز کردن ظرف غذا با یک دستمال سفره بود

2. The good news was that chief executive Crispin Davis insisted the company was on track to meet targets for 200
[ترجمه ترگمان]خبر خوب این بود که Crispin دیویس، مدیر اجرایی این شرکت، اصرار داشت که این شرکت در مسیر دستیابی به اهداف ۲۰۰ نفری قرار دارد
[ترجمه گوگل]خبر خوب این بود که مدیر ارشد کریسپین دیویس اصرار داشت که این شرکت در مسیر دستیابی به اهداف 200 ساله قرار داشته باشد

3. And as for that little Crispin, when he comes here he never has his hand out of the biscuit tin.
[ترجمه ترگمان]و اما آن Crispin کوچولو، وقتی می آید این جا، دستش از قوطی بیسکوییت بیرون نمی آید
[ترجمه گوگل]و برای آن کمی Crispin، زمانی که او به اینجا می آید او هرگز دست خود را از قلع بیسکویت است

4. In a basement laboratory in east London, Dr Crispin Hiley is peering down a microscope looking for cells infected with a virus he has created.
[ترجمه ترگمان]دکتر Crispin Hiley در یک آزمایشگاه زیرزمینی در شرق لندن در حال نگاه کردن به یک میکروسکوپ است که به دنبال سلول های آلوده به یک ویروس است که او ایجاد کرده است
[ترجمه گوگل]دکتر Crispin Hiley در یک آزمایشگاه زیرزمینی در شرق لندن، یک میکروسکوپ را به دنبال سلول های آلوده ویروس ایجاد می کند

5. According to Lisa Crispin, people learn in different ways and it is probably true that they might want to give feedback in different ways too.
[ترجمه ترگمان]طبق گفته لیزا Crispin، مردم به روش های مختلفی یاد می گیرند و احتمالا درست است که آن ها ممکن است بخواهند به روش های مختلف بازخورد بدهند
[ترجمه گوگل]به گفته لیزا کریسپین، مردم به شیوه های مختلف یاد می گیرند و احتمالا درست است که آنها ممکن است مایل به بازخورد از طریق روش های مختلف نیز باشند

6. Mike Sutton and Lisa Crispin have taken the lead in identifying some "awesome women" from Agile teams around the world.
[ترجمه ترگمان]مایک ساتون و لیزا Crispin در شناسایی برخی از \"زنان شگفت انگیز\" از تیم های چابک در سراسر دنیا پیشقدم شده اند
[ترجمه گوگل]مایک ساتون و لیزا کریسپین در شناسایی برخی از زنان بسیار جذاب از تیم های Agile در سراسر جهان رهبری کرده اند

7. In recent years, Crispin has revived, among other brands, Burger King, while coming up with admired campaigns for the Mini and Volkswagen.
[ترجمه ترگمان]در سال های اخیر، Crispin در میان مارک های دیگر، برگر کینگ، در حالی که با فعالیت های مورد تحسین برای مینی و فولکس واگن دنبال می شود، احیا شده است
[ترجمه گوگل]در سال های اخیر، کریسپین، در میان مارک های دیگر، برگر کینگ، در حالی که با کمپین های تحسین شده برای مینی و فولکس واگن، زنده شد

8. By reputation, Crispin, based in Miami and Boulder, Colorado, might be the one agency that could pull off such a miracle.
[ترجمه ترگمان]به خاطر شهرت، Crispin، مستقر در میامی و بولدر، کلرادو ممکن است تنها آژانسی باشد که می تواند چنین معجزه ای را تحمل کند
[ترجمه گوگل]با اعتبار، کریسپین، که در میامی و بولدر، کلرادو مستقر است، ممکن است یک سازمان باشد که بتواند چنین معجزه ای را بکشد

9. This watch is produced in an edition of 100 pieces, each one numbered on the case back and signed by the designer, Crispin Jones, on the insert card.
[ترجمه ترگمان]این ساعت در نسخه ای از ۱۰۰ قطعه تولید می شود، که هر یک در مورد آن شماره گذاری شده و توسط طراح، Crispin جونز، در کارت درج شده است
[ترجمه گوگل]این ساعت در نسخه ای از 100 قطعه تولید می شود که هر کدام از آنها در جعبه شماره گذاری شده و توسط طراح، کریسپین جونز، در کارت وارد شده امضا شده است

10. "My view is that we have to go on with quantitative easing for as long as we possibly can, " says Crispin Odey, a City hedge fund manager.
[ترجمه ترگمان]Crispin Odey، مدیر صندوق پرچین شهری می گوید: \" دیدگاه من این است که ما باید تا حد امکان با تسهیل کمی ادامه دهیم \"
[ترجمه گوگل]کریسپین اودی، مدیر صندوق بیمه شهر، می گوید: "من فکر می کنم که ما باید تا زمانی که ممکن است بتوانیم آن را کاهش دهیم "

11. The helpline's busiest times are Monday mornings and Boxing day, said founder and chief executive Crispin Thomas.
[ترجمه ترگمان]Crispin توماس، موسس و مدیر اجرایی Crispin توماس، گفت که شلوغ ترین زمان این خط تلفنی روزه ای دوشنبه و روز بوکس می باشد
[ترجمه گوگل]کریسپین توماس، بنیانگذار و مدیر اجرایی، گفت: "شلوغ ترین زمان سرویس تلفنی روز دوشنبه و روز بوکس است

12. "Don't buy anything where you absolutely depend on a rental income to pay your mortgage, " says Sam Crispin, an independent property consultant in Shanghai.
[ترجمه ترگمان]سام Crispin، مشاور مستقل دارایی در شانگهای می گوید: \" چیزی را نخرید که کاملا به یک درآمد اجاره برای پرداخت قسط مسکن خود وابسته باشید \"
[ترجمه گوگل]سام کریسپین، مشاور مستقل املاک در شانگهای، می گوید: "هر چیزی را که در آن شما کاملا به درآمد اجاره ای برای پرداخت وام به شما تعلق می گیرید، خرید نکنید "


کلمات دیگر: