کلمه جو
صفحه اصلی

nose job


(عامیانه) جراحی پلاستیک بینی، عمل دماغ

انگلیسی به فارسی

(عامیانه) جراحی پلاستیک بینی، عمل دماغ


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) a surgical procedure for changing the appearance of the nose.

- The poor woman is recovering from her second nose job.
[ترجمه ترگمان] این زن فقیر از کار بینی دومش در حال بهبودی است
[ترجمه گوگل] زن فقیر از کار دوم خود در حال بهبود است

مترادف و متضاد

surgery on the nose


Synonyms: cosmetic surgery, plastic surgery, rhinoplasty


جملات نمونه

1. He may have had a nose job at Edith Piaf's request, but that was a long time ago.
[ترجمه ترگمان]او ممکن است در درخواست ادیت Piaf کار بینی داشته باشد، اما مدت ها قبل این کار را کرده بود
[ترجمه گوگل]ممکن است او در درخواست ادیث پیاف شغل بینی داشته باشد، اما این یک مدت طولانی بود

2. Nancy spent two thousand dollars on her nose job.
[ترجمه دنیا نصیری] نانسی دو هزار دلار برای عمل بینی اش خرج کرد.
[ترجمه ترگمان] نانسی \"دو هزار دلار توی کار دماغش خرج کرد\"
[ترجمه گوگل]نانسی دو هزار دلار در کار بینی اش صرف کرد

3. She will get a nose job to improve her looks.
[ترجمه دنیا نصیری] او میخواهد بینی اش را جراحی کندتا ظاهر بهتری داشته باشد.
[ترجمه ترگمان]او یک کار بینی برای بهبود ظاهرش پیدا خواهد کرد
[ترجمه گوگل]او کار بینی خود را بهبود می بخشد

4. Gary should have a nose job. His nose is huge.
[ترجمه ترگمان]گری باید یک کار بینی داشته باشد بینی او بسیار بزرگ است
[ترجمه گوگل]گری باید یک کار بینی داشته باشد بینی او بزرگ است

5. How much does a nose job cost?
[ترجمه ترگمان]هزینه کار بینی چقدر است؟
[ترجمه گوگل]هزینه یک بینی چقدر است؟

6. I think she got a nose job.
[ترجمه ترگمان] فکر کنم کار بینی داشته باشه
[ترجمه گوگل]فکر می کنم او یک کار بینی انجام داده است

7. I got a nose job because my mother thought it would change my luck.
[ترجمه ترگمان]من کار بینی دارم چون مادرم فکر می کرد این شانس من رو تغییر میده
[ترجمه گوگل]من یک کار بینی کردم، چون مادرش فکر کرد که شانس من را تغییر خواهد داد

8. She looks completely different in this photo - she must have had a nose job.
[ترجمه ترگمان]او در این عکس کاملا متفاوت به نظر می رسد - او باید یک کار بینی داشته باشد
[ترجمه گوگل]او در این عکس کاملا متفاوت است - او باید یک کار بینی داشته باشد

9. She wasn't happy with her appearance so she had a nose job.
[ترجمه ترگمان]او از ظاهرش راضی نبود، بنابراین یک شغل بینی داشت
[ترجمه گوگل]او با ظاهر او خوشحال نبود، بنابراین او کار بینی داشت

10. Jackson must've been under the effects of the anaesthetic after a nose job to come out with something so bad.
[ترجمه ترگمان]\"جکسون\" بعد از یک کار دماغش، حتما تحت تاثیر داروی بی هوشی قرار گرفته بود
[ترجمه گوگل]جکسون باید پس از یک کار بینی، تحت تاثیر بیهوشی قرار بگیرد تا چیزی بدی بدست بیاید

11. Tries to put her best face forward, even if it means a nose job.
[ترجمه ترگمان]سعی کنید صورت خود را به جلو بکشید، حتی اگر این کار به معنی یک کار بینی باشد
[ترجمه گوگل]تلاش می کند بهترین شکل خود را به جلو بگذارد، حتی اگر به معنی کار بینی باشد

12. If I hung around here any longer, it would all go on a nose job for Emily Quigley.
[ترجمه ترگمان]اگر مدت بیشتری این طرف و آن طرف پرسه می زدم، برای امیلی Quigley کار بینی انجام می شد
[ترجمه گوگل]اگر من دیگر در این جا آویزان بودم، همه چیز برای امیلی کویگلی کار می کند

13. I think this is a pretty car, especially at the front where the nose job is great.
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم این یک ماشین قشنگ است، به خصوص در قسمت جلو جایی که کار بینی عالی است
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم این ماشین بسیار زیبا است، به خصوص در جبهه که کار بینی عالی است

14. Not only is she incredibly slim, she's also allegedly had a nose job to improve her looks.
[ترجمه ترگمان]نه تنها او به طور باور نکردنی لاغر است، همچنین به نظر می رسد که برای بهبود ظاهرش شغلی داشته باشد
[ترجمه گوگل]نه تنها او فوق العاده باریک است، او نیز ادعا به حال بینی بینی به منظور بهبود خود را به نظر می رسد

پیشنهاد کاربران

بینی عملی - دماغ عملی

جراحی بینی/ عمل بینی


کلمات دیگر: