1. He stopped suddenly when he saw Ruth.
[ترجمه ترگمان]وقتی روت را دید ناگهان متوقف شد
[ترجمه گوگل]او روت را دید که ناگهان متوقف شد
2. Some of the hairpin bends had Ruth clinging to her seat.
[ترجمه مبین] روت در حالی که روی صندلی اش تکیه داده بود خم شد و بعضی از گیره مو ها را برداشت
[ترجمه ترگمان]روت در حالی که روت را روی صندلی اش چسبانده بود اندکی خم شد
[ترجمه گوگل]بعضی از خم های موی سرش روت به صندلی اش چسبیده بود
3. This is a manuscript bearing as a title Ruth.
[ترجمه ترگمان]این یک دست نوشته است که به عنوان عنوان عنوان روت نوشته شده است
[ترجمه گوگل]این یک مقاله به عنوان عنوان روفت است
4. Ruth had/possessed great writing skills.
[ترجمه ترگمان]روت مهارت فوق العاده ای داشت
[ترجمه گوگل]روت دارای مهارتهای نوشتن عالی بود
5. Ruth was a daughter of Abraham.
[ترجمه ترگمان]روت دختر ابراهیم بود
[ترجمه گوگل]روت دختر ابراهیم بود
6. His complex anger flamed afresh, and Ruth was in terror of him.
[ترجمه ترگمان]خشم شدید او از نو زبانه کشید و روت در وحشت او بود
[ترجمه گوگل]خشم پیچیده او تازه شروع شده بود و روت از او وحشت زده بود
7. Ruth was dismayed to see how thin he had grown.
[ترجمه ترگمان]روت از اینکه می دید چقدر لاغر شده است ناراحت شد
[ترجمه گوگل]روت به اندازه کافی نازک رشد کرد
8. Ruth draped a shawl over her shoulders.
[ترجمه ترگمان]روت یک شال روی شانه هایش انداخته بود
[ترجمه گوگل]روث یک شال را روی شانه هایش گذاشت
9. Ruth went pale as the news sank in.
[ترجمه ترگمان]وقتی اخبار در روت فرو ریخت روت پرید
[ترجمه گوگل]روت در حالی که اخبار خاموش شد، کم رنگ شد
10. Ruth was looking for an envelope in a drawer when she was sidetracked by some old letters.
[ترجمه ترگمان]روت به دنبال پاکت نامه در کشو بود که با چند نامه قدیمی از آن منحرف شد
[ترجمه گوگل]روت یک پاکت نامه را در یک محفظه جستجو کرد وقتی که با برخی از نامه های قدیمی کنار او نشست
11. He looked as desolate as Ruth felt.
[ترجمه ترگمان]همان طور که روت احساس می کرد تنها به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]او به عنوان روح احساس ناامید شد
12. Tell him to ask Ruth - she'll put him straight.
[ترجمه ترگمان]به او بگو از روت بپرسد - او رک و راست می گوید
[ترجمه گوگل]به او بگو از روت بپرس - او را راست می کند
13. Ruth hesitated, uncertain of how to combine honesty and diplomacy in her answer.
[ترجمه ترگمان]روت مردد بود و نمی دانست چگونه صداقت و دیپلماسی را در جواب خود ترکیب کند
[ترجمه گوگل]روت تردید نکرد، چطور با صداقت و دیپلماسی در پاسخ او ترکیب شود
14. Ruth could not bear to watch her parents arguing.
[ترجمه ترگمان]روت طاقت نگاه کردن پدر و مادرش را نداشت
[ترجمه گوگل]روت نمیتواند تماشای والدینش را مورد بحث قرار دهد
15. Mrs Peterson came in to see Ruth just the once.
[ترجمه ترگمان]خانم پترسون تنها یک بار آمده بود روت را ببیند
[ترجمه گوگل]خانم پترسون فقط یک بار به دیدن روت آمد