کلمه جو
صفحه اصلی

poll tax


معنی : سرانه، مالیات ثابت سرانه
معانی دیگر : مالیات سرانه

انگلیسی به فارسی

مالیات ثابت سرانه


مالیات نظرسنجی، مالیات ثابت سرانه، سرانه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a tax levied on a person, rather than a piece of property, as a prerequisite for voting.

• tax of a fixed amount that is imposed on every individual citizen
in britain, the poll tax is the same as the community charge; an informal use.
a poll tax is a tax that every adult in a country must pay.

مترادف و متضاد

سرانه (اسم)
capitation, head money, poll tax

مالیات ثابت سرانه (اسم)
poll tax

tax on people


Synonyms: capitation tax


جملات نمونه

1. The council tax replaces the poll tax next April.
[ترجمه ترگمان]مالیات شوراها در ماه آوریل آینده جایگزین مالیات آرا خواهد شد
[ترجمه گوگل]در ماه آوریل، مالیات شورا جایگزین مالیات نظرسنجی می شود

2. A regressive tax, like the poll tax, takes proportionately more of a poor person's income.
[ترجمه ترگمان]یک مالیات کاهنده، مانند مالیات رای گیری، نسبت به درآمد فرد فقیر بیشتر توجه می کند
[ترجمه گوگل]یک مالیات رگرسیون مانند مالیات نظرسنجی، درآمد ناشی از درآمد فقیر را نسبتا بیشتر می کند

3. Ministers believed it was vital to dump the poll tax before the election.
[ترجمه ترگمان]وزرا بر این باور بودند که برای تخلیه مالیات رای گیری قبل از انتخابات، حیاتی است
[ترجمه گوگل]وزیران اعتقاد داشتند که پیش از انتخابات، مالیات نظرسنجی بسیار مهم است

4. The poll tax was a very unpopular form of taxation.
[ترجمه ترگمان]مالیات نظر سنجی، شکلی بسیار منفور از مالیات بود
[ترجمه گوگل]مالیات نظرسنجی یک نوع مالیات ناپسند بود

5. The poll tax was a creature of the Government.
[ترجمه ترگمان]مالیات بر آرا یکی از مخلوقات دولت بود
[ترجمه گوگل]مالیات نظرسنجی موجودی دولت بود

6. The poll tax has been a social, political and economic disaster of historic proportions.
[ترجمه ترگمان]مالیات بر آرا یک فاجعه اجتماعی، سیاسی و اقتصادی نسبت های تاریخی بوده است
[ترجمه گوگل]مالیات نظرسنجی فاجعه اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بوده است

7. Mr Alton said that the poll tax meant many people had dodged electoral registers in a bid to avoid payment.
[ترجمه ترگمان]آقای Alton گفت که مالیات بر آرا به این معنی است که بسیاری از مردم از دفاتر انتخاباتی در تلاش برای اجتناب از پرداخت طفره رفته اند
[ترجمه گوگل]آقای آلتون گفت که مالیات برآمدگی به این معنی است که بسیاری از مردم برای جلوگیری از پرداخت هزینه های ثبت نام انتخاباتی را نادیده گرفته اند

8. Remember, they are poll tax payers, too, and the parks should not be closed to them.
[ترجمه ترگمان]به خاطر داشته باشید که آن ها مالیات دهندگان مالیات را نیز تایید می کنند و پارک های عمومی نیز نباید به آن ها بسته شوند
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید که آنها نیز حسابرسان مالیاتی هستند و پارکها نباید به آنها بسته شوند

9. First under the poll tax and now under the council tax, central control has replaced local democracy in determining spending.
[ترجمه ترگمان]اول تحت مالیات رای گیری و در حال حاضر تحت مالیات شورا، کنترل مرکزی جایگزین دموکراسی محلی در تعیین هزینه ها شده است
[ترجمه گوگل]ابتدا تحت مالیات نظرسنجی و در حال حاضر تحت مالیات شورا، کنترل مرکزی جایگزین دموکراسی محلی در تعیین هزینه شده است

10. People who have a second property may also be liable for the Standard Community Charge/Poll Tax.
[ترجمه ترگمان]افرادی که دارای ویژگی دوم هستند ممکن است مسیول مالیات بر دوش جامعه استاندارد \/ نظرسنجی باشند
[ترجمه گوگل]افرادی که اموال دوم دارند نیز ممکن است برای مالیات عمومی / هزینه نظرسنجی استاندارد مسئول باشند

11. We will abolish the poll tax Labour will abolish the poll tax immediately.
[ترجمه ترگمان]ما از بین بردن مالیات رای دهندگان بلافاصله مالیات رای دهندگان را فورا حذف خواهیم کرد
[ترجمه گوگل]ما مالیات نظرسنجی را لغو خواهیم کرد کارگر مالیات نظرسنجی را بلافاصله حذف خواهد کرد

12. The poll tax will increase the numbers eligible for housing benefit.
[ترجمه ترگمان]مالیات بر رای گیری، این تعداد را که واجد شرایط مزایای مسکن هستند، افزایش خواهد داد
[ترجمه گوگل]مالیات نظرسنجی تعداد واجد شرایط برای مزایای مسکن را افزایش می دهد

13. The community charge or poll tax is open to two major criticisms.
[ترجمه ترگمان]اتهام اجتماعی یا مالیات بر نظرسنجی به دو انتقاد عمده باز است
[ترجمه گوگل]اتهام جامعه یا نظرسنجی به دو دیدگاه مهم باز می گردد

14. It was violation of the ability-to-pay principle that caused much of the public hostility to the poll tax.
[ترجمه ترگمان]این تخطی از اصل توانایی پرداخت بود که باعث ایجاد بسیاری از خصومت عمومی نسبت به مالیات نظرسنجی شد
[ترجمه گوگل]این اصل نقض اصول توانایی پرداخت بود که باعث شد بسیاری از خصومت عمومی با مالیات نظرسنجی شود


کلمات دیگر: