کلمه جو
صفحه اصلی

police state


معنی : حکومت پلیسی، اداره کشور بوسیله نیروی پلیس
معانی دیگر : حکومت رعب و تهدید

انگلیسی به فارسی

اداره کشور بوسیله نیروی پلیس، حکومت پلیسی


دولت پلیس، حکومت پلیسی، اداره کشور بوسیله نیروی پلیس


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a country in which the government exercises rigid and usu. repressive control by means of a strong police force, esp. a secret police force.

• state run by an oppressive government in which the citizens have little freedom
a police state is a state or country in which the government controls people's freedom by means of the police, especially secret police; used showing disapproval.

مترادف و متضاد

حکومت پلیسی (اسم)
police state

اداره کشور به وسیله نیروی پلیس (اسم)
police state

totalitarian rule


Synonyms: brute force, despotism, rule of terror, totalitarian government, totalitarianism, totalitarian regime


جملات نمونه

1. The discipline of a police state was what he had grown up with, what suited his talents best.
[ترجمه ترگمان]انضباط یک حالت پلیس چیزی بود که او با آن رشد کرده بود، چه چیزی مناسب این استعداد او بود
[ترجمه گوگل]نظم و انضباط یک دولت پلیس چیزی بود که او رشد کرده بود، چه چیزی بهترین استعدادهای او را در نظر داشت

2. Public help for the police in a police state is a rare luxury.
[ترجمه ترگمان]کمک عمومی به پلیس در یک دولت پلیس یک تجمل نادر است
[ترجمه گوگل]کمک عمومی برای پلیس در یک دولت پلیس یک لوکس نادر است

3. The fact that it's a genocidal and secretive police state only exacerbates matters.
[ترجمه ترگمان]این واقعیت که یک پلیس genocidal و secretive است، اوضاع را بدتر می کند
[ترجمه گوگل]واقعیت این است که این یک پلیس جنایتکار و مخفی است و تنها مسائل را تشدید می کند

4. Their land has been turned into a police state.
[ترجمه ترگمان]زمین های آن ها تبدیل به یک دولت پلیس شده است
[ترجمه گوگل]زمین آنها تبدیل به یک دولت پلیس شده است

5. He disagreed that we have a police state.
[ترجمه ترگمان]او مخالف است که ما یک دولت پلیس داریم
[ترجمه گوگل]او مخالف است که ما یک دولت پلیس داریم

6. And only a police state can force everyone to obey them.
[ترجمه ترگمان]و فقط یک دولت پلیس می تواند همه را وادار به اطاعت از آن ها کند
[ترجمه گوگل]و تنها یک دولت پلیس می تواند همه را مجبور به اطاعت از آنها کند

7. Saddam Hussein's police state ruthlessly eliminates anyone who dares to dissent.
[ترجمه ترگمان]دولت پلیس صدام حسین بی رحمانه هر کسی که جرات مخالفت داشته باشد را حذف می کند
[ترجمه گوگل]دولت پلیس صدام حسین بی رحمانه هر کسی را که جرات دارد مخالفت کند، از بین می برد

8. Here, in the regressive, infantile wish for the perfect parent of early childhood lies the germ of the police state.
[ترجمه ترگمان]در اینجا، به روش regressive، آرزوی کودکانه پدر و مادر کامل دوران کودکی، نطفه دولت پلیس است
[ترجمه گوگل]در اینجا، در رگرسیونی، فرزندخواندگی برای والدین کامل از دوران کودکی، جوانه ای از وضعیت پلیس است

9. The romantic vision of things to come is constantly juxtaposed with the seedy realities of the police state.
[ترجمه ترگمان]دیدگاه رمانتیک از چیزها به طور مداوم در کنار واقعیت های غم انگیز دولت پلیس قرار دارد
[ترجمه گوگل]دیدگاه رمانتیک درباره چیزهایی که با آن روبرو هستیم، دائما در کنار واقعیت های بیداری دولت پلیسی قرار دارد

10. But if police safety is what we want, it seems that is most easily achieved in a police state.
[ترجمه ترگمان]اما اگر ایمنی پلیس چیزی است که ما می خواهیم، به نظر می رسد که به راحتی در یک وضعیت پلیس به دست آمده است
[ترجمه گوگل]اما اگر ایمنی پلیس چیزی است که ما می خواهیم، ​​به نظر می رسد که این امر به راحتی در یک دولت پلیس به دست می آید

11. The rule of the Shoguns was feasible, of course, only under strict discipline and what amounted to a police state.
[ترجمه ترگمان]قاعده of، البته، تنها تحت انضباط دقیق و آنچه که به یک دولت پلیس می رسید، امکان پذیر بود
[ترجمه گوگل]البته قاعده Shoguns امکان پذیر بود، البته، فقط تحت نظم دقیق و آنچه که به یک دولت پلیس

12. The debate in the West is about how to handle this increasingly belligerent police state. Mr.
[ترجمه ترگمان]بحث در غرب درباره این است که چگونه این وضعیت پلیس به شدت تهاجمی را کنترل کند آقای
[ترجمه گوگل]بحث در غرب درباره نحوه برخورد با این دولت پلیس فاجعه آمیز است آقای

13. International human rights groups say that China is a police state in which the government has the power to bully, detain, or even execute citizens who step out of line.
[ترجمه ترگمان]گروه های بین المللی حقوق بشر می گویند که چین یک کشور پلیسی است که در آن دولت قدرت به دست آوردن، بازداشت، یا حتی اعدام شهروندانی که از خط خارج می شوند را دارد
[ترجمه گوگل]گروه های بین المللی حقوق بشر می گویند که چین یک دولت پلیس است که در آن دولت قدرت را دارد که شهروندان را که از خط خارج می شوند، به قتل، بازداشت، و حتی اتخاذ کنند

14. "Papa Doc" vows to extend power to the black masses but turns the country into a police state.
[ترجمه ترگمان]\"پا پا\" قول می دهد که قدرت را به توده های سیاه گسترش دهد، اما کشور را تبدیل به یک کشور پلیس می کند
[ترجمه گوگل]'Papa Doc' قول داده است قدرت را به توده های سیاه گسترش دهد، اما کشور را به یک دولت پلیس تبدیل می کند


کلمات دیگر: