1. our sole polestar in rebuilding the country. . .
یگانه رهنمون ما در امر باز سازی کشور. . .
2. she soon became the polestar of everyone's admiration
به زودی مرکز تحسین همگان شد.
3. Right up there is our line for the Pole Star and the jolly dollars.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر خط ما برای قطب جنوب و the دلار است
[ترجمه گوگل]درست است که خط ما برای ستاره قطبی و دلارهای شاد است
4. The seekers guided by the pole star.
[ترجمه ترگمان]The که توسط ستاره قطبی هدایت می شوند
[ترجمه گوگل]جستجوگرها توسط ستاره قطبی هدایت می شوند
5. He drives hurriedly in the direction of the Pole Star.
[ترجمه ترگمان]شتابان به سوی ستاره لهستانی حرکت می کند
[ترجمه گوگل]او به سرعت به سوی ستاره قطب می رود
6. The dead was Akhu existed n the heaven as stars around the pole star and were therefore eternal and unchanging.
[ترجمه ترگمان]مردگان در آسمان مانند ستارگان اطراف ستاره قطب وجود داشت و به این جهت جاویدان و بی تغییر بود
[ترجمه گوگل]مرده Akhu وجود دارد آسمان به عنوان ستاره در اطراف ستاره قطب و به همین دلیل ابدی و تغییر یافته نیست
7. He drove in a hurry in the direction of the pole star.
[ترجمه ترگمان]با عجله به سمت ستاره قطب حرکت کرد
[ترجمه گوگل]او در عجله در جهت ستاره قطبی سوار کرد
8. The reason for this was that he decided to orientate the map in the direction of the Pole Star since Polaris was the immovable guiding light in which the voyagers of that era placed their trust.
[ترجمه ترگمان]دلیل این امر این بود که او تصمیم گرفت نقشه را در مسیر ستاره قطب نمایش دهد زیرا ستاره قطبی (پولاریس)، هدایت کننده حرکت ثابتی بود که در آن، voyagers آن دوران اعتماد خود را به دست آوردند
[ترجمه گوگل]دلیل این امر این بود که تصمیم گرفت نقشه را در جهت ستاره قطبی هدایت کند؛ چرا که پلاریس نور هدایت غیرقابل جابجایی بود که مسافران آن دوران اعتماد خود را به دست آوردند
9. In Greek legends, the dragon fought on the side of the Titans and attacked Athena, who flung him into the heavens, where he became a constellation around the Pole Star.
[ترجمه ترگمان]در افسانه های یونانی، اژدها در طرف دیوان هوار شد و به آتن که او را به سوی بهشت پرت کرد، جایی که او صورت فلکی ستاره قطبی شده بود، حمله کرد
[ترجمه گوگل]در افسانه یونان، اژدها در کنار تیتان ها جنگید و به آتینا حمله کرد، که او را به آسمان پرتاب کرد، جایی که او به صورت ستاره ای در اطراف ستاره قطب تبدیل شد
10. I thought so, ' cried the cook; 'this here is ap'inter. Right up there is our line for the Pole Star and the jolly dollars. But, by thunder!
[ترجمه ترگمان]آشپز با صدای بلند گفت: من هم همین فکر را می کردم درست اون بالا، صف ما برای ستاره لهستانی و \"the دلار\" هستش اما با رعد و برق!
[ترجمه گوگل]من فکر کردم، آشپز گریه کردم 'این اینجا ap'inter است درست است که خط ما برای ستاره قطبی و دلارهای شاد است اما، توسط رعد و برق!
11. At the end of its handle is the star Polaris, which is known throughout the world as the North Pole star .
[ترجمه ترگمان]در پایان دسته خود ستاره قطبی (قطبی)است که در سراسر جهان به عنوان ستاره قطب شمال شناخته می شود
[ترجمه گوگل]در انتهای دسته آن ستاره قطبی است که در سراسر جهان به عنوان ستاره قطب شمال شناخته شده است
12. The paper considers system theory, information theory and cybernetics as pole star.
[ترجمه ترگمان]این مقاله نظریه سیستم، نظریه اطلاعات و سایبرنتیک را به عنوان ستاره قطب در نظر می گیرد
[ترجمه گوگل]این مقاله، نظریه سیستم، نظریه اطلاعات و سایبرنتیک را به عنوان ستاره قطبی معرفی می کند
13. We styled that as "Polestar".
[ترجمه ترگمان]ما این را \"Polestar\" می نامیم
[ترجمه گوگل]ما این را به عنوان Polestar شناختیم
14. We brought forward the design polestar of purple clay teapot.
[ترجمه ترگمان]ما طرح طراحی یک قوری مرکب از گل رنگ بنفش را پیش آوردیم
[ترجمه گوگل]ما به عنوان یک متخصص صنایع دستی از قوری خاک رس بنفش استفاده کردیم
15. Captain: We have trouble now. The polestar is our only navigator.
[ترجمه ترگمان] الان مشکل داریم The \"تنها navigator - ه\"
[ترجمه گوگل]کاپیتان ما اکنون مشکلی داریم polestar تنها ناوبر ما است
16. Please Be the Polestar of our shipwrecked minds, hearts and souls — We love Thee.
[ترجمه ترگمان]لطفا روح shipwrecked ما، قلب ها و جان ها باشید - ما تو را دوست داریم
[ترجمه گوگل]لطفا پلستر ذهن، قلب و روح ما را از بین ببرد ما عاشق تو هستیم
17. In the meantime, it is also a polestar of a series of history comparison research books, such as Feudal Society.
[ترجمه ترگمان]در این میان، یک سری از کتاب های پژوهشی مقایسه تاریخی مانند جامعه Feudal وجود دارد
[ترجمه گوگل]در عین حال، آن نیز یک قطعه از مجموعه ای از کتاب های تحقیق مقایسه تاریخ است، مانند انجمن فئودال
18. Focusing with perfect discipline on the polestar yields insight about their movements.
[ترجمه ترگمان]تمرکز خود را با نظم و انضباط کامل در مورد polestar به دست می دهد و بینش خود را در مورد حرکات آن ها به دست می دهد
[ترجمه گوگل]تمرکز با نظم کامل در polestar می دهد بینش در مورد جنبش خود را
19. We are the polestar, which accept the essence of a hundred schools and enlighten the whole world with our faint flame.
[ترجمه ترگمان]ما the هستیم که اساس صد مدرسه را می پذیرند و کل جهان را با شعله ضعیف ما روشن می کنند
[ترجمه گوگل]ما ستاره ای هستیم که ماهیت صد مدارس را پذیرفته و جهان را با شعله ی ضعف ما روشن می کند
20. But the recent case of Polestar, a British printing group, showed that companies can be refinanced smoothly even if hedge funds are involved.
[ترجمه ترگمان]اما مورد اخیر of، یک گروه چاپ بریتانیا، نشان داد که حتی اگر سرمایه گذاران در این کار دخالت داشته باشند، شرکت ها می توانند به آرامی حرکت کنند
[ترجمه گوگل]اما اخیرا در مورد پلیاستار، یک گروه چاپ بریتانیایی، نشان داد که حتی اگر بودجه هجدی در شرکت دخیل باشند، شرکت ها می توانند هموار شوند
21. By making samyama on the polestar, one gains knowledge of the motions of the stars.
[ترجمه ترگمان]با ساختن samyama در the، کسی از حرکات ستارگان اطلاع پیدا می کند
[ترجمه گوگل]با ساخت سامیاما بر روی قطب نما، یک دانش از حرکت ستاره ها به دست می آید
22. The earliest instrument for determining latitude was the quadrant, which measured the altitude of the polestar or the noonday sun.
[ترجمه ترگمان]اولین ابزار برای تعیین عرض جغرافیایی، ربع بود که ارتفاع خورشید را اندازه می گرفت و یا خورشید نیمروز را اندازه می گرفت
[ترجمه گوگل]اولین وسیله برای تعیین عرض جغرافیایی، محدوده ای بود که ارتفاع بالادست و یا خورشید نیم روز را اندازه گیری می کرد
23. Confucius's analogy about politics originated from the mentalities of worshiping the polestar and kismet of Pre-qin dynasty's people.
[ترجمه ترگمان]مقایسه کنفسیوس در زمینه سیاست از ذهنیت worshiping مردم از مردم سلسله polestar و kismet از مردم سلسله Pre گرفته شده است
[ترجمه گوگل]قیاسی کنفوسیوس در مورد سیاست، از ذهنیت پرستش کلیسا و قومیت از قوم سلسله پیش قی، آغاز شده است
24. With the interlink once again in hand, my artificial transwarp program should work- I only await a temporal polestar that will allow me to reopen the gateway that brought me here.
[ترجمه ترگمان]با the دوباره در دست، برنامه transwarp مصنوعی من باید کار کند - من فقط در انتظار یک polestar موقتی هستم که به من اجازه می دهد دروازه را باز کنم که من را به اینجا آورد
[ترجمه گوگل]با interlink یک بار دیگر در دست، برنامه مصنوعی مصنوعی من باید کار کند - من فقط منتظر یک polestar زمانی است که اجازه خواهد داد که من مجددا دروازه ای را که من را به اینجا آورده است باز کنم
25. Look, the brightest star in the sky is the Polestar!
[ترجمه ترگمان]نگاه کن، روشن ترین ستاره در آسمان the است!
[ترجمه گوگل]نگاه کنید، ستارگان درخشان ترین در آسمان Polestar هستند!
26. The People-Oriented inherit and develop the fundamental of the Marxism, and make the concept of CCP developing the country leap. It is the polestar to construct the socialism harmonious society.
[ترجمه ترگمان]خانواده محور اصلی مارکسیسم را به ارث و توسعه می دهند و مفهوم CCP را در حال توسعه کشور می سازند این polestar برای ساختن جامعه هماهنگ سوسیالیسم است
[ترجمه گوگل]تمایل مردم به ارث بردن اساسی مارکسیسم و ایجاد مفهوم حزب کمونیست چین در حال توسعه جهش کشور است جامعه ی هماهنگ سوسیالیسم ساختگی است