کلمه جو
صفحه اصلی

poppycock


معنی : حرف توخالی
معانی دیگر : (عامیانه) چرند، مزخرف، یاوه، شر و ور، امر، حرف مزخرف

انگلیسی به فارسی

(آمریکا) حرف مزخرف، حرف توخالی


کوفته، حرف توخالی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) nonsense or foolishness.
مترادف: baloney, bunk, flap-doodle, folderol, hogwash, hooey, malarkey, moonshine, piffle, tommyrot
مشابه: balderdash, bilge, blather, claptrap, drivel, gibberish, gobbledygook, hocus-pocus, humbug, jabberwocky, mumbo jumbo, rigmarole, rot, rubbish, stuff, twaddle

• nonsense, fiddlesticks, hogwash (slang)
you can use poppycock to refer to something which you think is nonsense; an old-fashioned, informal word.

مترادف و متضاد

حرف توخالی (اسم)
bosh, poppycock

nonsense


Synonyms: babble, balderdash, baloney, bull, bunk, drivel, empty talk, foolery, foolishness, gibberish, hogwash, hooey, hot air, jive, malarkey, mumbo jumbo, palaver, prattle, rubbish, silliness, trash


جملات نمونه

1. He dismissed the official explanationas complete poppycock.
[ترجمه ترگمان]او the های رسمی را به طور کامل رد کرد
[ترجمه گوگل]او توضیح رسمی را به صورت کامل انجام داد

2. He dismissed the allegations as poppycock.
[ترجمه ترگمان]او این ادعاها را poppycock رد کرد
[ترجمه گوگل]او این اتهامات را به عنوان 'خشخاش' رد کرد

3. This seems to me to be mostly self-regarding poppycock.
[ترجمه ترگمان]این به نظر من بیشتر در مورد poppycock بودن است
[ترجمه گوگل]این به نظر من به نظر می رسد بیشتر از خود در مورد poppycock

4. Much of what he said was pure poppycock.
[ترجمه ترگمان]حرف های او کاملا مزخرف بود
[ترجمه گوگل]بسیاری از آنچه که او گفت، خال کوبی است

5. Your correspondent thinks this is poppycock.
[ترجمه ترگمان]خبرنگار شما فکر می کند که این حرف مزخرف است
[ترجمه گوگل]خبرنگار شما فکر می کند این کاراکتر است

6. That is pure poppycock. You're gonna let them do that?
[ترجمه ترگمان]این حرف مزخرف است بهشون اجازه میدی این کارو بکنن؟
[ترجمه گوگل]این خزنده خالص است تو به آنها اجازه می دهی که این کار را بکنی؟

7. But more likely it's placebo poppycock.
[ترجمه ترگمان] ولی به احتمال زیاد \"پلاسیبو\" هستش
[ترجمه گوگل]اما به احتمال زیاد این دارو به صورت پاپیون است

8. Henry: Poppycock. We wither and scar because the gods are cruel and hateful.
[ترجمه ترگمان]چرت و پرته ما پژمرده و زخمی می شویم، چون خدایان ظالم و نفرت انگیز هستند
[ترجمه گوگل]هنری پوپیکاک ما خیس و زخمی هستیم زیرا خدایان بی رحمانه و نفرت انگیز هستند

9. That is pure poppycock .
[ترجمه ترگمان]این حرف مزخرف است
[ترجمه گوگل]این خزنده خالص است

10. I think that's poppycock.
[ترجمه ترگمان]این حرف مزخرف است
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم که این خنده داره

11. This is absolute poppycock .
[ترجمه ترگمان]این poppycock مطلق است
[ترجمه گوگل]این قطره قطره ای مطلق است

12. They have shown that even a still photograph can convey a lot of information about competence—and that it can do so in a way which suggests the assessments of all those senior managers were poppycock.
[ترجمه ترگمان]آن ها نشان داده اند که حتی یک عکس هنوز هم می تواند اطلاعات زیادی در مورد صلاحیت داشته باشد - و می تواند این کار را به گونه ای انجام دهد که ارزیابی تمام آن مدیران ارشد را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]آنها نشان داده اند که حتی یک عکس هنوز هم می تواند اطلاعات زیادی در مورد شایستگی ارائه دهد و این می تواند این کار را به طریقی انجام دهد که نشان می دهد ارزیابی های همه مدیران ارشد در این زمینه است

13. The two main justifications for adding chips to passports are that they improve security at border crossings and speed up immigration procedures. Your correspondent thinks this is poppycock.
[ترجمه ترگمان]دو دلیل اصلی افزودن چیپ ها به گذرنامه ها این است که آن ها امنیت در گذرگاه های مرزی را بهبود بخشیده و رونده ای مهاجرت را تسریع می کنند خبرنگار شما فکر می کند که این poppycock است
[ترجمه گوگل]دو توجیه اصلی برای اضافه کردن چیپ ها به پاسپورت این است که آنها امنیت را در گذرگاه های مرزی بهبود می بخشد و رویه های مهاجرت را سریع تر می کند خبرنگار شما فکر می کند این کاراکتر است

14. Those five judges up there are not going to sustain any such poppycock idea as this.
[ترجمه ترگمان]این پنج قاضی که در آنجا بودند هیچ گونه فکر poppycock را تحمل نخواهند کرد
[ترجمه گوگل]این پنج قاضی وجود دارد که به هیچ وجه چنین ایده ای را به وجود نخواهد آورد

پیشنهاد کاربران

چرند - حرف مزخرف - حرف چرت زدن


کلمات دیگر: