1. the mutiny soon spread to the whole town
به زودی شورش به همه ی شهر سرایت کرد.
2. an infamy greater than any mutiny
رذالتی که از هر گونه نافرمانی و شورش هم بدتر بود.
3. He led a military mutiny against the senior generals.
[ترجمه ترگمان]او رهبری شورش نظامی علیه ژنرال های ارشد را بر عهده داشت
[ترجمه گوگل]او یک سرباز ارتش را به قتل رساند
4. He led a mutiny against the captain.
[ترجمه ترگمان]او یک نافرمانی در برابر ناخدا داشت
[ترجمه گوگل]او سربازانی را علیه کاپیتان رهبری کرد
5. Discontent stirred the men to mutiny.
[ترجمه ترگمان]Discontent مردان را به شورش واداشت
[ترجمه گوگل]نارضایتی مردان را به جهنم متهم کرد
6. There were rumours of mutiny among the troops.
[ترجمه ترگمان]شایعاتی مبنی بر شورش در میان سربازان بود
[ترجمه گوگل]شایعاتی در میان سربازان وجود داشت
7. Woolley was placed under close arrest for mutiny.
[ترجمه ترگمان]Woolley تحت بازداشت نزدیک به شورش قرار گرفت
[ترجمه گوگل]ووللی به خاطر دست داشتن در دستگیری دستگیر شد
8. We have a family mutiny on our hands!
[ترجمه ترگمان]! ما یه شورش خانوادگی داریم
[ترجمه گوگل]ما در دستان ما جهل خانواده هستیم!
9. There was a real chance the crew would mutiny.
[ترجمه ترگمان]احتمال داشت که جاشو ان شورش کنند
[ترجمه گوگل]یک شانس واقعی وجود داشت که خدمه شورش می کرد
10. Captain Feener suspected the crew was planning a mutiny.
[ترجمه ترگمان]کاپیتان Feener فکر می کرد که خدمه دارن نقشه یه شورش رو می کشن
[ترجمه گوگل]کاپیتان فاینر مظنون به خدمه برنامه ریزی یک شورش بود
11. The open mutiny by the military and police highlights Mr Wahid's tenuous grip on the presidency.
[ترجمه ترگمان]شورش علنی توسط ارتش و پلیس بر کنترل ضعیف آقای وحید در ریاست جمهوری تاکید می کند
[ترجمه گوگل]شورش های باز توسط ارتش و پلیس برجسته ضعف آقای وحید در ریاست جمهوری است
12. There was mutiny in their whisperings.
[ترجمه ترگمان]در whisperings شورش برپا شده بود
[ترجمه گوگل]سر و صدا در whispers آنها وجود دارد
13. Thirteen soldiers were sentenced to life imprisonment for mutiny.
[ترجمه ترگمان]سیزده سرباز به خاطر شورش به حبس ابد محکوم شدند
[ترجمه گوگل]سیزده سرباز به خاطر شورش به حبس ابد محکوم شدند
14. The murmurs - of surprise, dismay, muted terror, mutiny - are allowed to run their course.
[ترجمه ترگمان]زمزمه حاکی از حیرت، ترس و وحشت زده، نافرمانی - اجازه دارند مسیر خود را طی کنند
[ترجمه گوگل]سر و صدا - از تعجب، ناامیدی، ترحم خاموش، شورش - مجاز به اجرای دوره خود هستند