1. a skillful painter
نقاش چیره دست
2. his skillful reasoning neutralized his enemies' accusations
استدلال ماهرانه ی او اتهامات دشمنانش را بی اثر کرد.
3. jahangir is a skillful doctor
جهانگیر پزشک حاذقی است.
4. his book is a skillful collage of historical facts and legend
کتاب او عبارتست از کولاژ ماهرانه ی واقعیات تاریخی و افسانه.
5. obeyd zakani was a skillful writer of allegories
عبید زاکانی در نوشتن تمثیل مهارت داشت.
6. they averted war by skillful negotiation
آنان با مذاکرات ماهرانه از وقوع جنگ جلوگیری کردند.
7. the smooth sentences of that skillful speaker
جمله های روان آن ناطق زبردست
8. A smooth sea never made a skillful mariner.
[ترجمه ترگمان]یک دریای آرام هرگز دریانورد ماهری نبود
[ترجمه گوگل]دریای صاف هرگز دریانورد ماهرانه ای ساخته نشد
9. It is a skillful technician that never blunders.
[ترجمه ترگمان]این یک تکنسین حرفه ای است که هرگز مرتکب اشتباه نمی شود
[ترجمه گوگل]این یک تکنسین ماهر است که هرگز اشتباه نخواهد کرد
10. The child has become skillful in reading and writing.
[ترجمه ترگمان]کودک در خواندن و نوشتن ماهر شده است
[ترجمه گوگل]کودک در خواندن و نوشتن ماهر شده است
11. It was very skillful of you to repair my bicycle.
[ترجمه ترگمان]خیلی ماهر بود که bicycle را تعمیر کنی
[ترجمه گوگل]این بسیار ماهر بود از شما برای تعمیر دوچرخه من
12. She even learned skillful ways to lead her peers into games that she enjoyed and which were not overwhelming for her.
[ترجمه ترگمان]او حتی روش های ماهرانه ای را یاد گرفت تا همسالان خود را به بازی هایی که از آن لذت می برد و برای او طاقت فرسا نبود، رهبری کند
[ترجمه گوگل]او حتی روش های ماهرانه ای را برای هدایت همسالانش به بازی هایی که از او لذت برده بود و برای او غرور نداشت، یاد می گیرد
13. Skillful use of make-up can accent your cheekbones and hide small blemishes.
[ترجمه ترگمان]skillful از این استفاده می کنند که می توانند گونه های شما را با لهجه کوچک تشخیص دهند و یک خراش کوچک را پنهان کنند
[ترجمه گوگل]استفاده باشکوه از آرایش، می تواند استخوان ها را لهجه دهد و پرده های کوچک را پنهان کند
14. Leonard won for his skillful interpretation of a piece by Mozart.
[ترجمه ترگمان]لئونارد برای تفسیر ماهرانه خود از قطعه ای به نام (موتزارت)برنده شد
[ترجمه گوگل]لئونارد برای تفسیر ماهرانه خود از قطعه موتزارت موفق شد
15. Ingenious corporations may devise more skillful ways to give employment to nonreaders.
[ترجمه ترگمان]شرکت های هوشمند ممکن است روش های ماهرانه تری برای دادن شغل به nonreaders ابداع کنند
[ترجمه گوگل]شرکت های باتجربه ممکن است شیوه های شایسته ای را برای استخدام به افراد غیرواقعی طراحی کنند
16. Thanks to Jackson's skillful management, profits are up this year.
[ترجمه ترگمان]به لطف مدیریت ماهرانه جکسون، سود امسال بالا می رود
[ترجمه گوگل]با تشکر از مدیریت ماهر جکسون، سود سال جاری است