کلمه جو
صفحه اصلی

politesse


معنی : نزاکت، ادب
معانی دیگر : رجوع شود به: politeness

انگلیسی به فارسی

ادب، نزاکت


politesse، ادب، نزاکت


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: cultured manners; politeness.
مترادف: courtesy
مشابه: civility, finesse, gallantry, graciousness, manner, polish, propriety, savoir-faire, tact, taste, urbanity

• politeness, courteousness, state of having good manners

مترادف و متضاد

نزاکت (اسم)
politeness, suavity, civility, gentilesse, propriety, tact, politesse

ادب (اسم)
manner, politeness, complaisance, curtsey, curtsy, gentilesse, decorum, politesse, pleasance

جملات نمونه

1. Indeed, the need to maintain the facade of politesse is often paramount.
[ترجمه ترگمان]در واقع، نیاز به حفظ ظاهر of اغلب دارای اولویت است
[ترجمه گوگل]در واقع، نیاز به نگهداری نما از politiesse اغلب بسیار مهم است

2. With the politesse of a Medici, the mayor paused and listened, then promised to further this artistic endeavor once he had dealt with his first batch of election pledges.
[ترجمه ترگمان]شهردار با politesse یک مدیسی، مکث کرد و گوش داد، سپس قول داد که این تلاش هنری را یک بار انجام دهد، زمانی که با اولین گروه از وعده های انتخاباتی خود برخورد کرده بود
[ترجمه گوگل]با مأموریت یک مدیچی، شهردار متوقف شد و گوش داد، و سپس وعده داده بود تا این تلاش هنری را پس از آنکه با نخستین دسته از وعده های انتخابات خود مقابله کرد، پیشرفت دهد

3. Little of the political politesse that's common in other countries after the death of a leader was evident in South Korea this weekend.
[ترجمه ترگمان]پس از مرگ یک رهبر در کره جنوبی در آخر هفته، تعداد کمی از the سیاسی در کشورهای دیگر رایج است
[ترجمه گوگل]اندکی از سیاست های سیاسی که در کشورهای دیگر پس از مرگ یک رهبر رایج بود، در این هفته آخر هفته در کره جنوبی آشکار شد

4. Politesse costs nothing and gains everything.
[ترجمه ترگمان]Politesse هیچ هزینه ای ندارد و همه چیز را بدست می آورد
[ترجمه گوگل]پولیتز هیچ هزینه ای ندارد و همه چیز را به دست می آورد

5. Only by dressing awkward on one occasion, and embarrassedly pointed out by someone, can you feel sorry for your poor politesse, and dress smart-casual next time.
[ترجمه ترگمان]فقط با پوشیدن لباس ناجور، و به خاطر این که کسی به زحمت از طرف کسی اشاره کرد، می شه به خاطر politesse بیچاره تو احساس تاسف کنی و دفعه بعد لباس شیک بپوشی
[ترجمه گوگل]تنها با پوشیدن ناخوشایند در یک مورد، و به طرز خجالتآمیز اشاره شده توسط کسی، می توانید برای پلیس فقیرتان متاسف باشید و بار بعدی هوشمندانه و گاه به گاه بپوشید

6. Chapter 3: This chapter explains the cause that the indirect speech act brings up, politesse is the principal reason.
[ترجمه ترگمان]فصل ۳: این فصل علت را توضیح می دهد که عمل گفتار غیر مستقیم باعث بالا رفتن دلیل اصلی می شود
[ترجمه گوگل]فصل 3 این فصل علت را بیان می کند که علت غلط سخنرانی غایب است

7. Among other tokens of its friendship, Beijing has stoutly and steadfastly resisted India's inclusion in the same Security Council which Nehru's 'pehle aap' politesse ushered China into.
[ترجمه ترگمان]در میان نشانه های دیگر دوستی اش، پکن محکم و استوار مقاومت هند را در همان شورای امنیت که Nehru s politesse politesse چین را به داخل راهنمایی کرد، مقاومت کرد
[ترجمه گوگل]در میان دیگر نشانه های دوستی آن، پکن، به شدت و به طور مستمر در برابر شورای امنیت سازمان ملل متحد در برابر شورای امنیت قرار داشت که در آن سیاست های 'شورای امنیت' نرو به چین رسیده است

8. Fortunately for the tourists, almost everyone on the island speaks English. Maltese take pride in their politesse and will often ask if you think they're nice.
[ترجمه ترگمان]خوشبختانه برای توریست ها، تقریبا همه در جزیره انگلیسی صحبت می کنند مالت به politesse افتخار می کنند و اغلب از شما می پرسند که آیا فکر می کنید آن ها خوب هستند یا خیر
[ترجمه گوگل]خوشبختانه برای گردشگران، تقریبا هر کس در جزیره انگلیسی صحبت می کند مالت ها در سیاست های خود غرور دارند و اغلب از شما می پرسند که آیا شما فکر می کنید که آنها خوب هستند


کلمات دیگر: