کلمه جو
صفحه اصلی

polluter


معنی : الوده کننده، ملوی کننده
معانی دیگر : ملوک کننده

انگلیسی به فارسی

آلوده کننده، الوده کننده، ملوی کننده


الوده کننده، ملو کننده


انگلیسی به انگلیسی

• one who pollutes, contaminator
a polluter is a company or factory whose processes cause pollution.

مترادف و متضاد

الوده کننده (اسم)
contaminant, pollutant, polluter

ملوی کننده (اسم)
polluter

جملات نمونه

1. The polluter should pay for the cost of the clean-up.
[ترجمه ترگمان]The باید تاوان هزینه پاک سازی را بپردازد
[ترجمه گوگل]این آلوده کننده باید هزینه های تمیز کردن را پرداخت کند

2. This stipulates that a polluter should pay for the repair of environmental damage.
[ترجمه ترگمان]این امر تصریح می کند که یکی از آلاینده های زیست محیطی باید به جبران خسارت زیست محیطی بپردازد
[ترجمه گوگل]این حاکی از آن است که یک آلوده کننده باید برای جبران آسیب زیست محیطی پرداخت کند

3. The polluter shall make compensation according to law if losses have caused.
[ترجمه ترگمان]polluter با توجه به قانون در صورت ایجاد خسارت، جبران خسارت خواهد کرد
[ترجمه گوگل]اگر خسارت ناشی از حوادث باشد، جبران کننده طبق قانون باید جبران کند

4. Certain Industry be major polluter of the environment.
[ترجمه ترگمان]برخی از صنایع یکی از آلاینده های اصلی محیط زیست هستند
[ترجمه گوگل]برخی از صنایع آلاینده های بزرگ محیط زیست هستند

5. A polluter then would pay for all the resources which he consumes.
[ترجمه ترگمان]سپس یک آلوده کننده محیط زیست تمام منابعی را که مصرف می کند پرداخت خواهد کرد
[ترجمه گوگل]سپس یک آلوده کننده برای تمام منابع که او مصرف می کند پرداخت می شود

6. But the US, the biggest polluter, refuses to do so.
[ترجمه ترگمان]اما ایالات متحده، بزرگ ترین آلوده کننده، از انجام این کار خودداری می کند
[ترجمه گوگل]اما ایالات متحده، بزرگترین آلوده کننده، این کار را انجام نمی دهد

7. Actually, once the fund has footed a bill, it has in the past successfully pursued a polluter through the courts.
[ترجمه ترگمان]در واقع، زمانی که صندوق یک لایحه را شکل داد، در گذشته با موفقیت یکی از polluter را در دادگاه ها دنبال کرد
[ترجمه گوگل]در واقع، هنگامی که این صندوق یک لایحه را بر عهده دارد، در گذشته، از طریق دادگاه به شدت به دنبال آلوده کننده بوده است

8. He typically determines the nature and level of the demands to be made of a polluter.
[ترجمه ترگمان]او به طور معمول ماهیت و سطح تقاضا را مشخص می کند
[ترجمه گوگل]او به طور معمول طبیعت و سطح خواسته های یک آلوده کننده را تعیین می کند

9. The changes are intended to shift the burden from tax payer to polluter.
[ترجمه ترگمان]هدف از این تغییرات، تغییر بار مالیاتی از پرداخت کننده مالیات به محیط زیست است
[ترجمه گوگل]تغییرات در نظر گرفته شده است تا بار را از پرداخت مالیات به آلاینده تغییر دهد

10. Both approaches can be justified on the principle that the polluter should pay.
[ترجمه ترگمان]هر دو رویکرد را می توان براساس این اصل توجیه کرد که the باید پرداخت کند
[ترجمه گوگل]هر دو رویکرد می تواند بر اساس اصل پرداختی آلوده کننده موجه باشد

11. All others should be brought up to modern standards using the principle that the polluter pays.
[ترجمه ترگمان]بقیه باید با استفاده از این اصل که محیط زیست پول می پردازد، استانداردهای مدرن را به استانداردهای مدرن تبدیل کنند
[ترجمه گوگل]همه دیگران باید به استانداردهای مدرن با استفاده از اصل پرداختی آلوده کننده بروند

12. The importance of allocation allowable emission fairly and reasonably for each polluter in total emission control planning is analyzed, The defects in the existing allocation methods are pointed out.
[ترجمه ترگمان]اهمیت تخصیص مجاز انتشار مجاز به طور منصفانه و منطقی برای هر آلوده کننده در برنامه ریزی کنترل انتشار گازهای گلخانه ای تحلیل می شود، نقص در روش های تخصیص موجود نشان داده می شود
[ترجمه گوگل]اهمیت تخصیص مجاز تخصیص نسبتا و منطقی برای هر آلاینده در کل برنامه ریزی کنترل انتشار، تجزیه و تحلیل می شود نقص در روش های تخصیص موجود، اشاره شده است

13. America, the world's biggest consumer, is the world's biggest polluter.
[ترجمه ترگمان]آمریکا، بزرگ ترین مصرف کننده جهان، بزرگ ترین مصرف کننده بزرگ جهان است
[ترجمه گوگل]آمریکا، بزرگترین مصرفکننده جهان، بزرگترین آلاینده جهان است

14. The citizens, all of whom love nature and our planet, demonstrated outside the city's worst polluter.
[ترجمه ترگمان]شهروندان، که همه آن ها طبیعت و سیاره ما را دوست دارند، بیرون بدترین آلاینده های شهر را نشان دادند
[ترجمه گوگل]شهروندان، که همه آنها عاشق طبیعت و سیاره ما هستند، خارج از بدترین آلوده کننده شهر هستند

پیشنهاد کاربران

polluter ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: آلوده‏گر
تعریف: [حمل‏ونقل دریایی] شناوری که از آن مواد خطرناک به آب یا هوا وارد می شود|||[مهندسی محیط زیست و انرژی] فرد حقیقی یا حقوقی که باعث آلودگی محیط شود


کلمات دیگر: