1. a pony glass of beer
یک لیوان کوچک آبجو
2. a pony report
گزارش مختصر
3. a saddle pony
تاتوی سواری
4. I suppose I shall have to pony up, whether I like it or not.
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم اگر دوست داشته باشم، باید سوار اسب بشوم، چه خوشم بیاید چه نیاید
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم باید مجبور باشم که آیا من آن را دوست دارم یا نه
5. "Whoa there, Poppy, " he said to his pony, and pulled up beside the kerb.
[ترجمه ترگمان]به اسبش گفت: وای پاپی، پاپی، و کنار جدول ایستاد
[ترجمه گوگل]او گفت: 'آنجا، خشخاش،' به تسویه حساب خود گفت، و در کنار مهار کشیده شد
6. Where do you stable your pony?
[ترجمه مجید] استبل اسب شما کجاست؟
[ترجمه ترگمان]اسب چه موضعی دارید؟
[ترجمه گوگل]تسویه حساب شما کجاست؟
7. All investors had to pony up a minimum of $5000.
[ترجمه ترگمان]همه سرمایه گذاران باید حداقل ۵۰۰۰ دلار را تحویل دهند
[ترجمه گوگل]تمام سرمایه گذاران مجبور بودند تا حداقل 5000 دلار پول داشته باشند
8. The pony swished its tail.
[ترجمه ترگمان]اسب کوچک دمش را تکان داد
[ترجمه گوگل]تکه تکه ای دم خود را کشید
9. She hitched the pony to the gate.
[ترجمه ترگمان]اسب را رها کرد و به طرف دروازه رفت
[ترجمه گوگل]او زنی را به دروازه وصل کرد
10. Those children regularly pony up for a second helping of my cheesecake.
[ترجمه ترگمان]اون بچه ها به طور مرتب برای یه لحظه به کیک پنیر من کمک میکنن
[ترجمه گوگل]این بچه ها به طور مرتب برای دومین بار از پنیر من کمک می کنند
11. The pony scrabbled up and waited for the rider, who remounted and carried on.
[ترجمه ترگمان]اسب کوچک پا به پا کرد و منتظر سوار سوار شد که دوباره سوار شد و به راه افتاد
[ترجمه گوگل]تسویه حساب تسویه کرد و منتظر صاحب سوار شد که پیاده سازی و پیاده شد
12. Polly spends hours in the stables grooming her pony.
[ترجمه tina] پولی ( اسم ) ساعت ها را در اصطبل صرف تربیت کردن اسبش می کند
[ترجمه ترگمان]پولی، ساعت ها در اصطبل، اسبش را مرتب می کند
[ترجمه گوگل]پولی ساعت ها در استون ها می گذراند و جادوگرش را تربیت می کند
13. She's set her heart on having a pony.
[ترجمه *] او دلش میخواهد یک اسب کوچک داشته باشد
[ترجمه ترگمان]دلش می خواهد یک اسب کوچک داشته باشد
[ترجمه گوگل]او قلبش را بر روی داشتن تسویه حساب گذاشته است
14. It's so cruel to keep a pony chained up like that all the time.
[ترجمه ترگمان]خیلی ظالمانه است که یک اسب کوچک را مثل همیشه در زنجیر نگه دارد
[ترجمه گوگل]این خیلی بی رحمانه است که همیشه یک تسویه حساب را داشته باشد
15. I had a very good 2 hands pony, called Brandy.
[ترجمه ترگمان] من یه اسب کوچک خیلی خوب داشتم که به \"برندی\" زنگ زدم
[ترجمه گوگل]من یک تسویه حساب 2 دست داشتم که برندی نام داشت