کلمه جو
صفحه اصلی

pony


معنی : یابو، اسب کوتاه و کوچک، تاتو، ریز، ریزه، تسویه حساب کردن
معانی دیگر : هر چیز کوچکتر از معمول، کوتوله، لیوان کوچک، گیلاس کوچک، (مشروب) به اندازه ی یک گیلاس کوچک، اسب کوچک (ارتفاع کپل از زمین: کمتر از 58 اینچ)، ترجمه ی خشک و تحت اللفظی (به ویژه برای انجام تکلیف مدرسه)، ترجمه ی رونویس شده (تقلبی)، مشق تقلبی، (امریکا- خودمانی ) اسب مسابقه، (انگلیس - خودمانی) مبلغ 25 پوند، پرداختن، خلاصه اخبار

انگلیسی به فارسی

تاتو، اسب کوتاه وکوچک، ریز، تسویه حساب کردن،پرداختن، خلاصه اخبار


تسویه حساب، اسب کوتاه و کوچک، تاتو، یابو، تسویه حساب کردن، ریزه، ریز


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: ponies
(1) تعریف: any of several breeds of horse that are small at maturity.

(2) تعریف: a small liquor glass.

- a pony of brandy
[ترجمه پدرام] اسب کوچک براندی
[ترجمه ترگمان] یک اسب کوچک براندی،
[ترجمه گوگل] یک تکه براندی
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: ponies, ponying, ponied
• : تعریف: (informal) to pay (money) (usu. fol. by up).

• small horse; miniature breed of horse
a pony is a small horse.

مترادف و متضاد

یابو (اسم)
tit, nag, draft horse, workhorse, outrunner, packhorse, pony

اسب کوتاه و کوچک (اسم)
pony

تاتو (اسم)
pony

ریز (صفت)
small, little, fine, atomic, tiny, minute, wee, pony, teeny, minikin, snippety, weeny

ریزه (صفت)
small, tiny, pony, teeny

تسویه حساب کردن (فعل)
liquidate, pony

جملات نمونه

1. a pony glass of beer
یک لیوان کوچک آبجو

2. a pony report
گزارش مختصر

3. a saddle pony
تاتوی سواری

4. I suppose I shall have to pony up, whether I like it or not.
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم اگر دوست داشته باشم، باید سوار اسب بشوم، چه خوشم بیاید چه نیاید
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم باید مجبور باشم که آیا من آن را دوست دارم یا نه

5. "Whoa there, Poppy, " he said to his pony, and pulled up beside the kerb.
[ترجمه ترگمان]به اسبش گفت: وای پاپی، پاپی، و کنار جدول ایستاد
[ترجمه گوگل]او گفت: 'آنجا، خشخاش،' به تسویه حساب خود گفت، و در کنار مهار کشیده شد

6. Where do you stable your pony?
[ترجمه مجید] استبل اسب شما کجاست؟
[ترجمه ترگمان]اسب چه موضعی دارید؟
[ترجمه گوگل]تسویه حساب شما کجاست؟

7. All investors had to pony up a minimum of $5000.
[ترجمه ترگمان]همه سرمایه گذاران باید حداقل ۵۰۰۰ دلار را تحویل دهند
[ترجمه گوگل]تمام سرمایه گذاران مجبور بودند تا حداقل 5000 دلار پول داشته باشند

8. The pony swished its tail.
[ترجمه ترگمان]اسب کوچک دمش را تکان داد
[ترجمه گوگل]تکه تکه ای دم خود را کشید

9. She hitched the pony to the gate.
[ترجمه ترگمان]اسب را رها کرد و به طرف دروازه رفت
[ترجمه گوگل]او زنی را به دروازه وصل کرد

10. Those children regularly pony up for a second helping of my cheesecake.
[ترجمه ترگمان]اون بچه ها به طور مرتب برای یه لحظه به کیک پنیر من کمک میکنن
[ترجمه گوگل]این بچه ها به طور مرتب برای دومین بار از پنیر من کمک می کنند

11. The pony scrabbled up and waited for the rider, who remounted and carried on.
[ترجمه ترگمان]اسب کوچک پا به پا کرد و منتظر سوار سوار شد که دوباره سوار شد و به راه افتاد
[ترجمه گوگل]تسویه حساب تسویه کرد و منتظر صاحب سوار شد که پیاده سازی و پیاده شد

12. Polly spends hours in the stables grooming her pony.
[ترجمه tina] پولی ( اسم ) ساعت ها را در اصطبل صرف تربیت کردن اسبش می کند
[ترجمه ترگمان]پولی، ساعت ها در اصطبل، اسبش را مرتب می کند
[ترجمه گوگل]پولی ساعت ها در استون ها می گذراند و جادوگرش را تربیت می کند

13. She's set her heart on having a pony.
[ترجمه *] او دلش میخواهد یک اسب کوچک داشته باشد
[ترجمه ترگمان]دلش می خواهد یک اسب کوچک داشته باشد
[ترجمه گوگل]او قلبش را بر روی داشتن تسویه حساب گذاشته است

14. It's so cruel to keep a pony chained up like that all the time.
[ترجمه ترگمان]خیلی ظالمانه است که یک اسب کوچک را مثل همیشه در زنجیر نگه دارد
[ترجمه گوگل]این خیلی بی رحمانه است که همیشه یک تسویه حساب را داشته باشد

15. I had a very good 2 hands pony, called Brandy.
[ترجمه ترگمان] من یه اسب کوچک خیلی خوب داشتم که به \"برندی\" زنگ زدم
[ترجمه گوگل]من یک تسویه حساب 2 دست داشتم که برندی نام داشت

a pony glass of beer

یک لیوان کوچک آبجو


a pony report

گزارش مختصر


پیشنهاد کاربران

اسب کوچک

معنی pony = نژادی از اسب پاکوتاه

اسب کوچولو
اسبی ک دست و پای کوچکی دارد

a type of small horse


A kind of horse

. An Animal Like A Small Hairy Worm With Very Small Legs

برگرفته شده از :کتاب English Time 6 __Unite 8__Page 56


اشتباه شد اونی که گفتم Caterpillar بود . Pony =A Type Of Small Horse

atype of small horse
اسب کوچک
مثال
l think lt is interesting l tide with pony but l way to big

اسب کوچک
A type of small horse

اسب کوتاه کوچک یا حساب کردن

نژادی از اسب های پا کوتاه ( پونی )

سوزی بچهست


کلمات دیگر: