کلمه جو
صفحه اصلی

musk


معنی : مشک، بوی مشک، نافه مشک
معانی دیگر : (از ریشه ی فارسی و سانسکریت)، مشک (که از نافه ی آهوی ختایی می گیرند)، عطر مشک، غالیه

انگلیسی به فارسی

مشک، غالیه، بوی مشک، نافه مشک


مشک، بوی مشک، نافه مشک


انگلیسی به انگلیسی

• animal secretion used in making perfume; small central asiatic deer having no horns whose males secrete musk
musk is a substance with a strong, sweet smell which is used to make perfume.

مترادف و متضاد

مشک (اسم)
musk, waterskin

بوی مشک (اسم)
musk

نافه مشک (صفت)
musk

جملات نمونه

1. Look not for musk in dog's kennel.
[ترجمه ترگمان] به خاطر بوی مشک توی لونه سگ نگاه نکن
[ترجمه گوگل]برای مشک در لانه سگ نگاه نکنید

2. Musk is used for perfume and stimulant.
[ترجمه ترگمان]ماسک برای عطر و محرک استفاده می شود
[ترجمه گوگل]ماسک برای عطر و محرک استفاده می شود

3. Musk is produced naturally by the musk deer and is used to attract other deer sexually.
[ترجمه ترگمان]مشک به طور طبیعی توسط گوزن تولید می شود و برای جذب دیگر گوزن ها به کار می رود
[ترجمه گوگل]ماوس به طور طبیعی توسط گوزن مشک تولید می شود و برای جذب سایر گونه های گوزن از نظر جنسی استفاده می شود

4. Larger browsers and grazers include hares, rabbits, musk oxen, and reindeer and caribou.
[ترجمه ترگمان]مرورگرهای بزرگ تر و grazers شامل خرگوش های صحرایی، خرگوش ها، musk، و گوزن شمالی و گوزن شمالی هستند
[ترجمه گوگل]مرورگرهای بزرگتر و پرندگان شامل خرگوش، خرگوش، گاو نر مشک و گوزن شمالی و کارائیب هستند

5. Unlike true goats, mountain sheep and musk ox, mountain goats rarely direct their blows to their rivals' heads.
[ترجمه ترگمان]بر خلاف بزه ای کوهی واقعی، بز کوهی و مشک گاو، بزه ای کوهی به ندرت ضربه های خود را به سر رقبای خود هدایت می کنند
[ترجمه گوگل]بر خلاف بز های واقعی، گوسفند کوهی و گاو مشک، کوه های کوهی به ندرت ضربات خود را به سمت رقیب خود هدایت می کنند

6. The musk thickened as they approached the end of the hall.
[ترجمه ترگمان]وقتی به انتهای تالار رسیدند، مشک ضخیم شد
[ترجمه گوگل]آنها به انتهای سالن نزدیک می شوند

7. A powerful odor of rot and musk and something much more violent came from her.
[ترجمه ترگمان]عطر قدرتمندی از پوسیدگی و مشک و چیزی بیشتر از او وجود داشت
[ترجمه گوگل]بوی قوی پوسیدگی و مشک و چیزی بسیار خشن تر از او به وجود آمد

8. A musk smell lingered on Groves' sleeve, from where the female snake had curled around his arm.
[ترجمه ترگمان]بوی مشک در آستین هرمیون مانده بود، از جایی که مار ماده دور بازویش حلقه شده بود
[ترجمه گوگل]بوی مشک در آستین گرووز، از جایی که مار زن در اطراف بازوی خود فرو ریخت، خم شد

9. Largest among the tundra herbivores are musk oxen and caribou.
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین among the، گاو نر و گوزن شمالی است
[ترجمه گوگل]بزرگترین گیاه خواران تاندرا، گوسفند مشکوف و کاربیو هستند

10. Only the musk ox has a denser covering of hair.
[ترجمه ترگمان]تنها چیزی که گاو روش داره تیکه های denser از مو داره
[ترجمه گوگل]فقط گاو مشک دارای پوشش فشرده مو است

11. Notes of musk, sandalwood and cedar wood - combine to create the base notes.
[ترجمه ترگمان]یادداشت هایی از مشک، چوب چوب و چوب سدر - با هم ترکیب می شوند تا یادداشت های پایه ایجاد کنند
[ترجمه گوگل]یادداشت های مشک، چوب صندل و چوب سدر - ترکیب برای ایجاد یادداشت پایه

12. You musk speak italian as mother - tongue.
[ترجمه ترگمان] تو باید مثل مادر زبان ایتالیایی حرف بزنی
[ترجمه گوگل]شما مشک زبان ایتالیایی را به عنوان مادر صحبت می کنید

13. Notes of musk, sandalwood and cedarwood - Combine to create the soft base notes. Tend to linger on the skin longer than the other notes.
[ترجمه ترگمان]یادداشت های مربوط به مشک، چوب صندل و cedarwood - را برای ایجاد یادداشت های پایه نرم ترکیب کنید بیشتر از سایر نت های روی پوست می مانند
[ترجمه گوگل]یادداشت های مشک، چوب صندل و چوب سدر - ترکیب برای ایجاد یادداشت های پایه نرم در طول روز بیش از سایر یادداشت ها روی پوست قرار بگیرید

14. MuSK interacts with Dvl in muscle cells directly andspecifically.
[ترجمه ترگمان]musk با Dvl در سلول های ماهیچه ای به طور مستقیم andspecifically تعامل می کند
[ترجمه گوگل]MuSK به طور مستقیم و به طور خاص با DVL در سلول های عضله تعامل دارد


کلمات دیگر: