معنی : چاک دار
slashed
معنی : چاک دار
انگلیسی به فارسی
کاهش یافته است، چاک دار
انگلیسی به انگلیسی
• gashed, cut, slit, wounded; having slits
مترادف و متضاد
چاک دار (صفت)
laciniate, cross-sectioned, slotted, slashed, slivered
جملات نمونه
1. newspapers slashed the government's agricultural policies
روزنامه ها سیاست های کشاورزی دولت را مورد انتقاد شدید قرار دادند.
2. the slashed their way through the thick vegetation
آنان با بریدن (بته ها) راه خود را از میان گیاهان انبوه گشودند.
3. the corpse was deeply slashed in several places
چندین جای جسد بریدگی های ژرفی داشت.
4. my father untied his belt and slashed him on the legs
پدرم کمربند خود را باز کرد و به پاهای او شلاق زد.
5. A good horse should be seldom slashed.
[ترجمه ترگمان]اسب خوبی باید به ندرت ضربه بزند
[ترجمه گوگل]یک اسب خوب باید به ندرت کاهش یابد
[ترجمه گوگل]یک اسب خوب باید به ندرت کاهش یابد
6. Vandals had slashed the tyres with a razor.
[ترجمه ترگمان]Vandals لاستیک را با تیغی قطع کرده بود
[ترجمه گوگل]واگن ها لاستیک ها را با یک تیغه بریده بود
[ترجمه گوگل]واگن ها لاستیک ها را با یک تیغه بریده بود
7. The nearside front tyre had been slashed.
[ترجمه ترگمان]لاستیک های جلویی چاک خورده نیز زخمی شده اند
[ترجمه گوگل]تایرهای جلو نوری سقوط کرده بودند
[ترجمه گوگل]تایرهای جلو نوری سقوط کرده بودند
8. Someone had slashed the tyres on my car.
[ترجمه ترگمان]یکی لاستیک ماشینم را پاره کرده بود
[ترجمه گوگل]کسی تایرها را روی ماشین من گذاشت
[ترجمه گوگل]کسی تایرها را روی ماشین من گذاشت
9. Vandals slashed the paintings with knives.
[ترجمه ترگمان]Vandals با چاقو به نقاشی ها ضربه زد
[ترجمه گوگل]واندال نقاشی ها را با چاقو برش داد
[ترجمه گوگل]واندال نقاشی ها را با چاقو برش داد
10. The leopard's claws slashed through soft flesh.
[ترجمه ترگمان]پنجه پلنگ به گوشت نرم ضربه زد
[ترجمه گوگل]پنجه لئوپارد از طریق گوشت نرم خرد شد
[ترجمه گوگل]پنجه لئوپارد از طریق گوشت نرم خرد شد
11. Profit margins have been slashed to the bone in an attempt to keep turnover moving.
[ترجمه ترگمان]سود حاشیه سود در تلاش برای حفظ جابجایی جابجا شده به استخوان کاهش پیدا کرده است
[ترجمه گوگل]حاشیه سود به سمت استخوان کاهش یافته است، در تلاش برای جلوگیری از حرکت معاملات
[ترجمه گوگل]حاشیه سود به سمت استخوان کاهش یافته است، در تلاش برای جلوگیری از حرکت معاملات
12. The scissors slashed his finger open.
[ترجمه ترگمان]قیچی انگشتش را باز کرد
[ترجمه گوگل]قیچی انگشتانش را باز کرد
[ترجمه گوگل]قیچی انگشتانش را باز کرد
13. He slashed his way through the bush.
[ترجمه ترگمان]از میان بوته ها سر راهش را باز کرد
[ترجمه گوگل]او راه خود را از طریق بوش شکست
[ترجمه گوگل]او راه خود را از طریق بوش شکست
14. He slashed his wrists with a razor.
[ترجمه ترگمان]با تیغ ریش خود را برید
[ترجمه گوگل]او مچ دستش را با یک تیغ زدن انداخت
[ترجمه گوگل]او مچ دستش را با یک تیغ زدن انداخت
15. The rain slashed against the windows of the car.
[ترجمه ترگمان]باران بر پنجره ها کوبیده می شد
[ترجمه گوگل]باران در برابر پنجره ماشین قرار گرفت
[ترجمه گوگل]باران در برابر پنجره ماشین قرار گرفت
کلمات دیگر: