کلمه جو
صفحه اصلی

polygamy


معنی : چند همسری، تعدد زوجات، چندگانی، چند زن گیری، بس گانی
معانی دیگر : چند زنی

انگلیسی به فارسی

چند همسری، تعدد زوجات، چند زن گیری، چندگانی، بسگانی


چندگروه، چند همسری، تعدد زوجات، چندگانی، چند زن گیری، بس گانی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: polygamous (adj.), polygamist (n.)
• : تعریف: the practice or state of having more than one spouse, esp. more than one wife, at a time. (Cf. monogamy.)

- She had her husband arrested for polygamy after she discovered that he had wives in two other states.
[ترجمه Hni] آن زن شوهر خود را بخاطر چند همسر داشتن دستگیر کرد وقتی فهمید که شوهرش چند همسر در دو ایالت دیگر دارد
[ترجمه ترگمان] او پس از اینکه متوجه شد همسران خود را در دو ایالت دیگر داشته است، او را به جرم چندهمسری دستگیر کرده است
[ترجمه گوگل] او پس از اینکه او در دو کشور دیگر همسرش را دستگیر کرد، چندین مدرسه را دستگیر کرد

• practice of maintaining several spouses simultaneously (esp. several wives)
polygamy is the custom of having more than one wife at the same time.

مترادف و متضاد

چند همسری (اسم)
polygamy

تعدد زوجات (اسم)
polygamy, polygyny

چندگانی (اسم)
polygamy

چند زن گیری (اسم)
polygamy

بس گانی (اسم)
polygamy

plural marriage


Synonyms: bigamy, polyandry, polygyny


جملات نمونه

1.
چند همسری

2. polygamy is allowed in certain religions
در برخی مذاهب چند زنی مجاز است.

3. Sometimes, however, polygamy could be liberating for a woman because the burden of household duties was shared.
[ترجمه ترگمان]با این حال برخی اوقات چند همسری می تواند برای یک زن آزاد شود زیرا بار وظایف خانواده به اشتراک گذاشته شده است
[ترجمه گوگل]با این حال، گاهی اوقات، چند زبانه می تواند برای یک زن آزاد شود زیرا بار تقاضاهای خانوار به اشتراک گذاشته شده است

4. Institutions such as polygamy are seen by Engels as mere variants on the institution of monogamy.
[ترجمه ترگمان]Institutions مانند تعدد زوجات به صورت انواع صرف بر روی رسم تکگانی دیده می شوند
[ترجمه گوگل]مؤسسات مانند چندگامانی توسط انگلس به عنوان تنها انواع موجودیت یکپارچگی دیده می شوند

5. Federal legislation attacking Mormon polygamy served as a ruse for completing the absorption of the Mormon religious state into the Union.
[ترجمه ترگمان]قانون فدرال که به فرقه مورمون ها حمله کرد به عنوان یک نیرنگ برای تکمیل جذب دولت مذهبی مورمون به اتحادیه عمل کرد
[ترجمه گوگل]قوانین فدرال در حمله به پلیگماهایی مورمون به عنوان یک سوء تفاهم برای تکمیل جذب دولت مذهبی مورمون به اتحادیه خدمت می کردند

6. Polygamy is prevented by wives who resent sharing their husbands lest they also share his contributions to child rearing.
[ترجمه ترگمان]چند همسری به خاطر اینکه همسران خود را به اشتراک می گذارند تا مبادا سهم خود را در پرورش کودکان به اشتراک بگذارند، از چند همسری جلوگیری می شود
[ترجمه گوگل]چند زن و شوهر توسط همسرانی که مجرم شوهران خود را به اشتراک می گذارند جلوگیری می شود، به شرطی که آنها مشارکت های خود را به فرزندپروری نیز به اشتراک بگذارند

7. Smith forced polygamy as the test of loyalty among his closest friends.
[ترجمه ترگمان]اسمیت چند همسری را به عنوان آزمون وفاداری بین نزدیک ترین دوستانش مجبور کرد
[ترجمه گوگل]اسمیت چند قطبی را به عنوان تست وفاداری در میان نزدیکترین دوستانش به ارمغان آورد

8. In other words, men tended to seek polygamy, whereas women strove to marry upward with men of high status.
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، مردان تمایل به گرفتن چند همسری داشتند، در حالی که زنان تلاش می کردند با مردان دارای وضعیت بالا ازدواج کنند
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر، مردان تمایل داشتند به چند زبونی بپردازند، در حالی که زنان تلاش می کردند با مردانی که دارای موقعیت عالی هستند ازدواج کنند

9. Polygamy, subdued but never forsaken under Soviet rule, has returned with a veneer of respectability.
[ترجمه ترگمان]چند همسری که تحت حاکمیت شوروی سابق باقی نمانده است، با ظاهر محترمانه بازگشته است
[ترجمه گوگل]چندزمان، تحت سلطه، اما هرگز تحت حکومت شوروی سقوط نکرد، با روکش احترام بازگشته است

10. No hunter-gatherer society supports more than occasional polygamy, and the institution of marriage is virtually universal.
[ترجمه ترگمان]هیچ جامعه شکارچی - جمع آوری کننده اطلاعات بیشتر از چند همسری را پشتیبانی نمی کند و موسسه ازدواج عملا جهانی است
[ترجمه گوگل]هیچ جامعه شکارچی جمع کننده بیش از چندین گروه گاه به گاه پشتیبانی نمی کند و نهاد ازدواج عملا جهانی است

11. Mormon Utah renounced polygamy 1years ago; It's simply hidden.
[ترجمه ترگمان]مورمون ها ۱ سال پیش چندین همسری را محکوم کرد؛ این کار صرفا مخفی است
[ترجمه گوگل]مورمون یوتا چند سال زودتر از یک سال عقب مانده؛ این به سادگی پنهان است

12. Shakespeare endorse polygamy: he speak of the merry wives of windsor ; how many wives do Mr. Windsor have?
[ترجمه ترگمان]شکسپیر polygamy را تایید می کند: از همسران شاد of حرف می زند، چند تا زن دارند؟
[ترجمه گوگل]شکسپیر چند همسری را تایید می کند که او از همسران خوش تیپ ویسور صحبت می کند؛ چند نفر از همسران آقای ویندزور دارند؟

13. Never mind that polygamy is illegal in all 50 states.
[ترجمه ترگمان]مهم نیست که چند همسری در هر ۵۰ ایالت غیر قانونی باشد
[ترجمه گوگل]هرگز نگران نباشید که چندین نسل در 50 ایالت غیر قانونی است

14. Principle Voices, a pro - polygamy group, reckons that there are only about 3 000 Mormon fundamentalists in America.
[ترجمه ترگمان]\"اصل صداها\"، یک گروه طرفدار چند همسری، فکر می کند که تنها حدود ۳،۰۰۰ نفر از بنیادگرایان مورمون ها در آمریکا وجود دارند
[ترجمه گوگل]صدای اصل، یک گروه چند نفره، معتقد است که تنها حدود 3،000 بنیادگرای مورمون در آمریکا وجود دارد

Polygamy is allowed in certain religions.

در برخی مذاهب چند زنی مجاز است.


پیشنهاد کاربران

چند همسری

applied to plurality of benefits
دارای مزایای متعدد

polygamy ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: چندکامی
تعریف: الگویی از آمیزش که در آن افراد نر در طی فصل زادآوری با چند ماده آمیزش دارند|||متـ . چندهمسری


کلمات دیگر: