1. Near thousand-mile Eye is Parasol Admiral, a tutelary god who protects Mazu from rain and wind.
[ترجمه ترگمان]حدود هزار میل Admiral parasol است که از باران و باران محافظت می کند
[ترجمه گوگل]نزدیکی هزار مایل عکسی، دریاسالار Parasol، یک خدای سرباز است که از مازو از باران و باد محافظت می کند
2. Yidam(Tutelary deity) is a very important culture concept in the tibetan culture and tibetan buddhism culture.
[ترجمه ترگمان]Yidam (tutelary tutelary)یک مفهوم فرهنگ بسیار مهم در فرهنگ tibetan و فرهنگ بودایی مکتب بودا می باشد
[ترجمه گوگل]ییدام (خدای توتلاری) یک مفهوم فرهنگی بسیار مهم در فرهنگ تبت و فرهنگ تمدن بودایی تبت است
3. The two tutelary almond trees that for years had been an unequivocal sign of identity had been cut down to the roots and the house left exposed to the elements.
[ترجمه ترگمان]دو درخت بادام که سالیان دراز نشانه روشنی از هویت بودند، به ریشه ها و خانه که در معرض عناصر باقی مانده بود، بریده شده بود
[ترجمه گوگل]دو درخت بادام طوسی که برای سالها یک نشانه ای غیرمستقیم از هویت بوده است به ریشه ها کشیده شده است و خانه در معرض عناصر قرار گرفته است
4. This tutelary theory is a pure mathematical fiction. From the start it has been founded on a formidable abstraction.
[ترجمه ترگمان]این نظریه tutelary یک داستان ریاضی محض است از همان آغاز، بر روی یک انتزاع مخوف بنا نهاده شده است
[ترجمه گوگل]این نظریه وابسته به یک داستان خالص ریاضی است از همان ابتدا بر روی یک انتزاع شدید تأکید شده است
5. It's a real tutelary deity in what is still an academic department of Oxford University.
[ترجمه ترگمان]این یک خدای tutelary واقعی در چیزی است که هنوز یک بخش دانشگاهی از دانشگاه آکسفورد است
[ترجمه گوگل]این یک خدای حقیقی است که هنوز در دانشگاه آکسفورد است
6. He has since been worshipped as the tutelary god of the Chinese tea merchants.
[ترجمه ترگمان]او از زمان پرستش خدا به عنوان خدای بزرگ چای چینی پرستش شده
[ترجمه گوگل]او از آن زمان به عنوان خدای خدای تجار چای چینی پرستش کرده است
7. The tutelary gods of Mazu and Wind - accompanying Ear are enshrined and worshiped in the temple gate.
[ترجمه ترگمان]خدایان tutelary of و گوش همراه با همراهی در دروازه معبد پرستش می شوند و می پرستیدند
[ترجمه گوگل]خدایان سرپرستی مازو و باد - همراه گوشه در دروازه معبد تسلط دارند و پرستش می کنند
8. The Republic, like the Greek polis, was a kind of tutelary association.
[ترجمه ترگمان]جمهوری، مانند پولیس یونانی، یک نوع اتحادیه tutelary بود
[ترجمه گوگل]جمهوری، مانند پولیس یونان، نوعی وابستگی استبدادی بود
9. Procurator system is a sign of law rule, and public prosecutor is also called Law Tutelary.
[ترجمه ترگمان]سیستم دادستانی یک نشانه از قانون قانون است و دادستان عمومی نیز قانون tutelary نامیده می شود
[ترجمه گوگل]سیستم پروکراتور نشانه ای از قانون است، و دادستان عمومی نیز به نام Law Tutelary است
10. It is a place that was designated as the important intangible cultural asset No. 13 and displays a tutelary deity that is the main deity of Ganneung Danoje.
[ترجمه ترگمان]این مکانی است که به عنوان دارایی فرهنگی معنوی مهم شماره ۱۳ شناخته می شود و یک خدای tutelary را نمایش می دهد که خدای اصلی of Danoje است
[ترجمه گوگل]این مکان است که به عنوان دارایی فرهنگی مهم نامشهود شماره 13 تعیین شده است و یک خدای سرپرستی را که خدای اصلی Gannung Danoje است، نشان می دهد
11. The gloomy family of care and distrust shall be banished from our dwelling, guarded by the kind and tutelary deity.
[ترجمه ترگمان]خانواده تاریک اهمیت و بی اعتمادی را از خانه ما بیرون خواهد راند، و در آن هوای پاک و tutelary از آن محافظت خواهد کرد
[ترجمه گوگل]خانواده غم انگیز مراقبت و بی اعتمادی از خانه ما خارج می شود، که توسط خدای مهربان و مهربان محافظت می شود
12. In China, Lion is a symbol of power, magnificent, and loyal guardian. Stone lions outside temples are usually treated as a tutelary god.
[ترجمه ترگمان]در چین، شیر سمبل قدرت، شکوه، و محافظ وفادار است شیره ای سنگی در خارج از معابد معمولا به عنوان خدای خدایان تلقی می شوند
[ترجمه گوگل]در چین، شیر نماد قدرت، با شکوه و حامی وفادار است شیرهای سنگی در خارج از معابد معمولا به عنوان خدای سرپرستی مورد استفاده قرار می گیرند
13. In the institutes of Manu the Loka palas are represented as standing in close relation to the ruling king, who is saki to be composed of particles of these his tutelary deities.
[ترجمه ترگمان]در موسسات Manu، Loka palas در ارتباط نزدیکی با پادشاه حاکم، که saki است از ذرات این خدایان tutelary تشکیل شود، نشان داده شده است
[ترجمه گوگل]در مؤسسات مانو، لکا پالاس به عنوان پادشاه حکومت که با ذرات این خدایان سکولار مخالف است، در ارتباط نزدیکی قرار دارد
14. Throughout the Bible we find it repeatedly implied that each individual soul has its tutelary angel.
[ترجمه ترگمان]در سراسر کتاب مقدس، ما بارها متوجه می شویم که هر فرد، فرشته tutelary خود را دارد
[ترجمه گوگل]در طول کتاب مقدس، ما آن را مکررا بیان می کنیم که هر روح فرد دارای فرشته ی نگهبان است