1. A skinflint worships money.
[ترجمه ترگمان]آدم خسیس و خسیس است
[ترجمه گوگل]پوستفیلن پول را تحمیل می کند
2. Dolly's a bit of an old skinflint.
[ترجمه ترگمان]دالی خسیس است
[ترجمه گوگل]کمی دالی یک پوست پوستی قدیمی است
3. They live in the nine skinflint boroughs - mostly Tory authorities - which have scrapped their school meals service on cost grounds.
[ترجمه ترگمان]آن ها در نه نماینده skinflint زندگی می کنند - بیشتر مقامات حزب محافظه کار - که خدمات وعده های غذایی مدارس خود را به دلایل هزینه کنار گذاشته بودند
[ترجمه گوگل]آنها در 9 روستای پوستفیلت زندگی می کنند - اغلب مقامات توری - که خدمات هزینه های شغلی مدرسه را براساس هزینه های خود در بر می گیرند
4. He's a real skinflint.
[ترجمه ترگمان]خیلی آدم skinflint
[ترجمه گوگل]او یک پوستر واقعی است
5. We waited for the old skinflint to find his wallet and pay us our money.
[ترجمه ترگمان]منتظر skinflint که کیف پولش را پیدا کند و پول ما را بدهد
[ترجمه گوگل]ما منتظر پوست پیر پوستی بودیم که کیف پولمان را پیدا کرده و پولمان را به ما بدهد
6. Her boss is a skinflint. She never wants to splash the cash.
[ترجمه ترگمان] رئیسش آدم skinflint اون هیچ وقت نمی خواد پول رو در بیاره
[ترجمه گوگل]رئیس او یک پوست پوست است او هرگز نمی خواهد پول نقد را خرج کند
7. He's very tightfisted. Her boss is a skinflint .
[ترجمه ترگمان]اون خیلی tightfisted رئیسش آدم skinflint
[ترجمه گوگل]او بسیار تنگ شده است رئیس او یک پوست پوست است
8. An old skinflint walked into a bakery.
[ترجمه ترگمان]پیرمرد skinflint در نانوایی راه می رفت
[ترجمه گوگل]پوست پوستی قدیمی به یک نانوایی راه می رفت
9. Our team leader isn't a petty skinflint, he's a Communist.
[ترجمه ترگمان]رهبر تیم ما آدم petty نیست، یک کمونیست است
[ترجمه گوگل]رهبر تیم ما یک عالم کوچک نیست، او کمونیست است
10. Her boss is a skinflint.
[ترجمه ترگمان] رئیسش آدم skinflint
[ترجمه گوگل]رئیس او یک پوست پوست است
11. His boss is a skinflint.
[ترجمه ترگمان] رئیسش آدم skinflint
[ترجمه گوگل]رئیس او یک پوست پرتقال است
12. This guy is a skinflint.
[ترجمه ترگمان] این یارو آدم skinflint
[ترجمه گوگل]این مرد یک پوستر است
13. My boss is a skinflint .
[ترجمه ترگمان]رئیس من آدم skinflint
[ترجمه گوگل]رئیس من یک پوستر است
14. Grandad went to work for a farmer who was rather an old skinflint.
[ترجمه ترگمان]پدربزرگ برای یک کشاورز کار می کرد که خسیس بود
[ترجمه گوگل]دونده برای کار کردن یک کشاورز که به جای پوستی قدیمی بود رفت