کلمه جو
صفحه اصلی

sledge


معنی : غلتک، سورتمه، چکش اهنگری، با کالسکه سفر کردن، سورتمه راندن
معانی دیگر : رجوع شود به: sledgehammer، سورتمه ی بارکش، سورتمه ی بزرگ، پتک، پتک زدن

انگلیسی به فارسی

سورتمه، غلتک، چکش اهنگری، پتک، پتک زدن، سورتمه راندن


سانی، سورتمه، غلتک، چکش اهنگری، سورتمه راندن، با کالسکه سفر کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a heavy sled, drawn by horses, dogs, or other draft animals, and used to transport heavy loads over long stretches of snow and ice.
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: sledges, sledging, sledged
• : تعریف: to travel or transport by sledge.
اسم ( noun )
• : تعریف: see sledgehammer.
مشابه: maul

• vehicle mounted on runners and used for traveling over snow and ice, sled, sleigh (british); sledgehammer, large heavy hammer wielded with both hands
use a sledgehammer; hit with a sledgehammer; travel in a sledge; transport in a sledge
a sledge is a vehicle which is designed to travel on snow. it consists of a frame which is attached to narrow wood or metal strips which slide over the snow.

مترادف و متضاد

غلتک (اسم)
roll, roller, trundle, sledge

سورتمه (اسم)
sledge, sled, sleigh

چکش اهنگری (اسم)
sledge

با کالسکه سفر کردن (فعل)
sledge

سورتمه راندن (فعل)
sledge, sled, sleigh

جملات نمونه

1. The sledge coasted down the mountain slope.
[ترجمه ترگمان]سورتمه به سرعت از سراشیبی کوه پایین رفت
[ترجمه گوگل]قایقرانی در دامنه ی کوه قرار دارد

2. She travelled 000 miles by sledge across Siberia to Kamchatka.
[ترجمه ترگمان]او هزار میل با سورتمه از سیبری به کامچاتکا سفر کرد
[ترجمه گوگل]او چند کیلومتر با سورتمه در سیبری به کامچاتکا سفر کرد

3. The sledge ran smoothly over the frozen snow.
[ترجمه ترگمان]سورتمه به نرمی روی برف یخ زده حرکت می کرد
[ترجمه گوگل]سورتمه بر روی برف یخ زده هموار است

4. The sledge gained momentum as it ran down the hill.
[ترجمه ترگمان]همان طور که از تپه سرازیر می شد، سورتمه به سرعت حرکت می کرد
[ترجمه گوگل]سیل به تپه افتاده است

5. The dogs were straining against the sledge.
[ترجمه ترگمان]سگ ها به سورتمه تکیه داده بودند
[ترجمه گوگل]سگ ها در برابر سورتمه سوار شدند

6. It was the monster and his sledge.
[ترجمه ترگمان]هیولا و سورتمه او بودند
[ترجمه گوگل]این هیولا و قایق او بود

7. The slope was getting steeper and their sledge was gaining momentum all the time.
[ترجمه ترگمان]شیب تندتر می شد و سورتمه در تمام مدت حرکت می کرد
[ترجمه گوگل]شیب شدیدتر شد و سارای آنها همیشه در حال حرکت بود

8. Walter did not use a sledge to raise the action.
[ترجمه ترگمان]والتر از سورتمه برای بالا بردن عمل استفاده نکرد
[ترجمه گوگل]والتر از یک سارا استفاده نکرد تا اقدامات را افزایش دهد

9. Having anchored your sledge you fix your tow line to the front hinge piece, using a karabiner.
[ترجمه ترگمان]پس از آن که sledge خود را لنگر انداخته، طناب دار خود را با استفاده از یک karabiner به قسمت جلویی وصل کنید
[ترجمه گوگل]با داشتن سورتمه خود، خط تایر خود را به قطعه لبه جلو، با استفاده از یک کارابین ثابت کنید

10. Slowly, they pulled their sledge to it.
[ترجمه ترگمان]به آرامی، را کشیدند
[ترجمه گوگل]آنها به آرامی خود را به آن سوار کردند

11. First Sledge hit him, and then me, and then he subsided and went quietly.
[ترجمه ترگمان]اول Sledge او را کتک زد و بعد خاموش شد و آرام به راه افتاد
[ترجمه گوگل]ساندویچ اول او را گرفت، و سپس من، و سپس او فروتن شد و بی سر و صدا رفت

12. Amundsen was on Wisting's sledge, and soon he, Wisting, and Hanssen were three or four kilometres in front.
[ترجمه ترگمان]اماندسن در سورتمه Wisting بود و طولی نکشید که، و hanssen سه یا چهار کیلومتر جلوتر بودند
[ترجمه گوگل]آموندسن در سینۀ Wisting بود، و به زودی او، Wisting، و Hanssen سه یا چهار کیلومتر جلو بود

13. Wisting looked down, over the side of the sledge.
[ترجمه ترگمان]Wisting از کنار سورتمه به پایین نگاه کرد
[ترجمه گوگل]آبنبات نگاهی به طرف سایبان نگاه کرد

14. The sledge hits a bump and I am off, using my camera as a snow hook.
[ترجمه ترگمان]سورتمه به یک ضربه برخورد می کند و من جدا می شوم و از دوربینم به عنوان یک قلاب برفی استفاده می کنم
[ترجمه گوگل]ساندویچ دست به دست می شود و من با استفاده از دوربین من به عنوان یک قلاب برف خاموش می شوم

15. If ever a sledge hammer had been used to crack an egg, this was the time.
[ترجمه ترگمان]اگر یک چکش را برای شکستن تخم مرغ بکار برده بود، وقت آن بود
[ترجمه گوگل]اگر تا کنون یک چکش سمند برای خرد کردن تخم مرغ استفاده شده بود، این زمان بود

پیشنهاد کاربران

بهش Sled هم میگن

سورتمه، نوعی وسیله نقلیه بدون چرخ است که بیشتر در مناطق سردسیر، به وسیله سگ، اسب یا گوزن شمالی بر روی برف کشیده می شود. این وسیله از دوران باستان به کار می رفته و در سطوح پوشیده از برف و یخ، که حرکت وسیله چرخ دار به کندی صورت می گرفته است سورتمه با داشتن تیغه ( از جنس چوب، استخوان و بعدها فلز ) به جای چرخ، از اصطکاک کمتری برخوردار و بدینسان کشیدن آن آسانتر بوده است. از این وسیله هنوز هم برای نقل و انتقال در نواحی لاپ لند، یوکون ( شمال غرب کانادا ) ، آلاسکا و توندرای آسیا استفاده می شود و در مکانهای دیگر بیشتر برای تفریح و سرگرمی به کار می رود.


کلمات دیگر: