کلمه جو
صفحه اصلی

ruination


معنی : خرابی، تباهی، ویرانی
معانی دیگر : سبب تباهی، موجب خرابی، نابودی

انگلیسی به فارسی

ویرانی، خرابی، تباهی


خرابکاری، تباهی، ویرانی، خرابی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of ruining or the state of being ruined.
مشابه: death, decay, downfall, havoc, rack, ruin, wreck

(2) تعریف: that which ruins or causes ruin.
مشابه: downfall, evil, nemesis

• state of being ruined, state of being demolished; act of ruining, act of destroying
ruination is the act of ruining something or the process of being ruined.

مترادف و متضاد

خرابی (اسم)
decay, ruin, failure, damage, desolation, wreck, destruction, devastation, havoc, demolition, ruination, dilapidation, disrepair, eversion, wrack

تباهی (اسم)
decay, perdition, ruin, wickedness, spoil, reprobation, depravity, depravation, degeneration, destruction, ruination, vitiation

ویرانی (اسم)
ruin, desolation, ravage, destruction, demolition, downcast, ruination, destruct, dilapidation

جملات نمونه

1. drinking was his ruination
می خواری سبب فلاکت او شد.

2. drink will be his ruination
می خوارگی زندگانیش را تباه خواهد کرد.

3. Alcohol was the ruination of him.
[ترجمه ترگمان] الکل باعث نابودی اون شده
[ترجمه گوگل]الکل خرابکاری او بود

4. Alcohol will be the ruination of him.
[ترجمه ترگمان] الکل باعث نابودی اون میشه
[ترجمه گوگل]الکل خراب شدن او خواهد شد

5. Urban development has led to the ruination of vast areas of countryside.
[ترجمه ترگمان]توسعه شهری موجب تخریب مناطق وسیعی از مناطق روستایی شده است
[ترجمه گوگل]توسعه شهری منجر به ویرانی مناطق وسیعی از حومه شهر شده است

6. Late frosts are ruination for the garden.
[ترجمه ترگمان]دیر یا زود frosts را خراب می کنند
[ترجمه گوگل]سرماخوردگی ها برای باغ خراب شده است

7. And general commercial malpractice causes the ruination of thousands more people.
[ترجمه ترگمان]و سو درمان کلی تجاری موجب ruination هزار نفر دیگر می شود
[ترجمه گوگل]و تجاوز عمومی به تجارت موجب خرابی هزاران نفر دیگر می شود

8. The olive is spoken of as the ruination of martini.
[ترجمه ترگمان]زیتون به عنوان تخریب مارتینی مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]زیتون به عنوان خرابکاری مارتینی صحبت می شود

9. Hands are the ruination of many portraits.
[ترجمه ترگمان]دست ها، ruination بسیاری از تابلوهای نقاشی هستند
[ترجمه گوگل]دست ها از بین بردن بسیاری از پرتره ها است

10. You will be the ruination of me!
[ترجمه ترگمان]تو بر من غلبه خواهی کرد!
[ترجمه گوگل]تو ویران من خواهی شد!

11. The clerics have brought ruination on our people.
[ترجمه ترگمان]روحانیون ما را به تباهی کشانده اند
[ترجمه گوگل]روحانیون مردم ما را خراب کرده است

12. Overwork is the ruination of his health.
[ترجمه ترگمان]Overwork ruination سلامتی او است
[ترجمه گوگل]Overwork خراب کردن سلامتی اوست

13. Drink will be his ruination.
[ترجمه ترگمان]بنوش و تباه خواهد شد
[ترجمه گوگل]نوشیدن خرابکاری او خواهد بود

14. Even though Zeus is intranquil and in a flurry about his own destiny that he would be replaced by another deity, and Oteng is also worried about predicting other deities' destiny of ruination.
[ترجمه ترگمان]حتی با وجود اینکه زئوس در مورد سرنوشت خود آشفته و آشفته است و در مورد سرنوشت خود جان سالم به در برده است، و Oteng نیز نگران پیش بینی سرنوشت خدایان دیگر است
[ترجمه گوگل]اگرچه زئوس غیرمعمول است و با سر و صدا در مورد سرنوشت خود که او را جایگزین یکی دیگر از خدایان است، و Oteng همچنین نگران پیش بینی سرنوشت سرنوشت دیگر خدایان است

Drinking was his ruination.

می‌خواری سبب فلاکت او شد.



کلمات دیگر: