کلمه جو
صفحه اصلی

skilfully


معنی : ماهرانه

انگلیسی به فارسی

استادانه، ماهرانه


ماهرانه


انگلیسی به انگلیسی

• (british) with skill, proficiently, adeptly expertly masterfully

مترادف و متضاد

ماهرانه (قید)
workmanly, artfully, subtly, skilfully, masterly, dexterously

جملات نمونه

1. she has developed the plot of her novel skilfully
او داستان رمان خود را با مهارت پرداخت کرده است.

2. He parried the unwelcome question very skilfully.
[ترجمه امین] او با مهارت زیادی از پاسخ به این سؤال ناخوشایند طفره رفت.
[ترجمه ترگمان]او این سوال ناخوشایند را با مهارت پاسخ داد
[ترجمه گوگل]او بسیار متشکل از سؤال ناخواسته است

3. It has been skilfully renovated by the present owners.
[ترجمه ترگمان]صاحبان فعلی ماهرانه آن را تعمیر کرده اند
[ترجمه گوگل]این است که توسط صاحب فعلی مورد تجدید نظر قرار گرفته است

4. The Minister was her usual evasive self, skilfully dodging reporters' questions about her possible resignation.
[ترجمه ترگمان]جناب وزیر به طور معمول طفره آمیز همیشگی خود را با طفره رفتن از پرسش های خبرنگاران در مورد استعفای احتمالی او پنهان کرده بود
[ترجمه گوگل]وزیر، خود منحرف خود را، به طرز ماهرانه ای که سوالات خبرنگاران را در مورد استعفای احتمالی او می داد، نادیده گرفت

5. She handled a difficult argument skilfully.
[ترجمه ترگمان]با مهارت بحث دشواری را حل کرد
[ترجمه گوگل]او متشکل از استدلال دشوار است

6. She had used make-up skilfully to mask the bruise.
[ترجمه ترگمان]او با مهارت از آن استفاده کرده بود تا کبودی را بپوشاند
[ترجمه گوگل]او به طرز ماهرانه ای برای کبود شدن ماسک استفاده کرده بود

7. He steered by that question skilfully.
[ترجمه ترگمان]با این سوال ماهرانه قایق را هدایت کرد
[ترجمه گوگل]او به طرز ماهرانه با این سوال سر و کار داشت

8. She steered the car skilfully through the narrow streets.
[ترجمه ترگمان]با مهارت اتومبیل را با مهارت در خیابان های تنگ هدایت کرد
[ترجمه گوگل]او از طریق خیابان های باریک به طرز محسوسی حرکت کرد

9. The author skilfully draws together the different threads of the plot.
[ترجمه ترگمان]نویسنده ماهرانه نخ ها را با دقت به هم نزدیک می کند
[ترجمه گوگل]نویسنده با استناد به موضوعات مختلف طرح، با هم تمرین می کند

10. He fielded some awkward questions very skilfully.
[ترجمه ترگمان]او چند تا سوال های ناشیانه را با مهارت انجام داد
[ترجمه گوگل]او برخی از سوالات بی دست و پا را بسیار با مهارت داشت

11. He has riffled the cards skilfully.
[ترجمه ترگمان]با مهارت کارت ها را ورق می زند
[ترجمه گوگل]او کارت های فوق العاده ای را به طرز ماهرانه ای انجام داده است

12. Hall skilfully weaves the historical research into a gripping narrative.
[ترجمه ترگمان]تالار با مهارت، پژوهش تاریخی را در یک روایت به دست آورد
[ترجمه گوگل]سالن به طرز ماهرانه ای تحقیق تاریخی را به یک روایت جذب می کند

13. He paced his game skilfully.
[ترجمه ترگمان]با مهارت بازی را آغاز کرد
[ترجمه گوگل]او مهارت خود را گام برد

14. She had used make-up skilfully to mask her bruise, and with the subdued stage light it was scarcely visible.
[ترجمه ترگمان]با مهارت او را از جا بلند کرده بود تا bruise را بپوشاند، و با نور ضعیف نور ضعیفی که به زحمت دیده می شد، به زحمت دیده می شد
[ترجمه گوگل]او به طرز ماهرانه ای برای پوشاندن کت و شلوار خود استفاده کرده بود و با نور کم تدریجی آن به سختی قابل مشاهده بود

15. Skilfully planned for most of the year it is full of colour.
[ترجمه ترگمان]skilfully که برای بیشتر سال برنامه ریزی شده بود، پر از رنگ است
[ترجمه گوگل]برای سالیان متمادی برنامه ریزی شده است که پر از رنگ است


کلمات دیگر: