1. "Sinology" is the studies of Chinese culture performed by foreign scholars, while "China studies", which is mainly focused on China's politico-social realities, is a new species of "sinology".
[ترجمه ترگمان]\"Sinology\" مطالعات فرهنگ چینی است که توسط اندیشمندان خارجی انجام شده است، در حالی که \"مطالعات چین\" که عمدتا بر واقعیت های سیاسی - اجتماعی چین متمرکز است، یک گونه جدید از \"sinology\" است
[ترجمه گوگل]'سینولوژی' مطالعات فرهنگ چینی است که توسط محققان خارجی انجام می شود، در حالی که مطالعات چین، که عمدتا بر واقعیت سیاسی-اجتماعی چین متمرکز است، یک گونه جدید از �سینولوژی� است
2. The value of traditional Sinology is seriously belittled under the various attacks at home and abroad.
[ترجمه ترگمان]ارزش of سنتی به طور جدی تحت حملات مختلف در خانه و خارج از کشور، ناچیز است
[ترجمه گوگل]ارزش سینولوژی سنتی به طور جدی تحت حملات مختلف در داخل و خارج از کشور است
3. Teaching of Chinese language and the study of Sinology have an inseparable and reciprocal relationship.
[ترجمه ترگمان]آموزش زبان چینی و مطالعه of یک رابطه جدایی ناپذیر و متقابل دارند
[ترجمه گوگل]تدریس زبان چینی و مطالعه سینولوژی یک رابطه جدایی ناپذیر و متقابل دارند
4. American Sinology in 20, h century underwent a process of transformation from traditional Sinology to modern Chinese Studies. Derk Bodde was the participator and witness of this process.
[ترجمه ترگمان]Sinology آمریکایی در قرن ۲۰، فرآیند تبدیل از Sinology سنتی به مطالعات مدرن چین را تحت پوشش قرار داد Derk Bodde the و شاهد این فرآیند بود
[ترجمه گوگل]سینولوژی آمریکایی در سال 20، قرن هجدهم تحت فرآیند تبدیل از سینولوژی سنتی به مطالعات چین مدرن بود Derk Bodde شرکت کننده و شاهد این روند بود
5. One may and discuss current trends of Sinology in Europe from a number of different angles.
[ترجمه ترگمان]یک فرد ممکن است در مورد رونده ای فعلی of در اروپا از تعدادی از زوایای مختلف بحث و تبادل نظر کند
[ترجمه گوگل]یکی از آنها ممکن است و در مورد روند فعلی سینولوژی در اروپا از تعدادی زوایای مختلف صحبت کند
6. The other teacher is an expert of Sinology who graduated from the University of Hamburg, Germany.
[ترجمه ترگمان]معلم دیگر متخصص of است که از دانشگاه هامبورگ آلمان فارغ التحصیل شده است
[ترجمه گوگل]معلم دیگر متخصص سینولوژی است که فارغ التحصیل دانشگاه هامبورگ آلمان است
7. Sinology and Sinologic research are both on the intercultural basis therefore have comparative culture horizon.
[ترجمه ترگمان]تحقیقات Sinology و Sinologic هر دو در اساس فرهنگی هستند و بنابراین افق فرهنگی تطبیقی دارند
[ترجمه گوگل]تحقیقات سینولوژی و سینولوژیک هر دو بر مبنای بین فرهنگی هستند، بنابراین افق فرهنگی مقایسه ای دارند
8. Other teachers may focus on the grammar or the Sinology, etc.
[ترجمه ترگمان]معلمان دیگر ممکن است بر روی دستور زبان و یا the و غیره تمرکز کنند
[ترجمه گوگل]سایر معلمان ممکن است بر دستور زبان یا سینولوژی و غیره تمرکز کنند
9. They include the Occasional Paper Chineseand Monograph Series on Southeast Asian Chinese and Sinology Series.
[ترجمه ترگمان]آن ها شامل Paper Occasional Chineseand سری در مجموعه تلویزیونی چینی جنوب شرقی آسیا و Sinology هستند
[ترجمه گوگل]آنها عبارتند از سری گاه به گاه مقاله چینی و سری مونوگرافی در سری آسیایی چینی و سینولوژی جنوب شرقی آسیا
10. The auditorium is full of people who have come to mourn this master of sinology.
[ترجمه ترگمان]این تالار پر از افرادی است که برای عزاداری این استاد of آمده اند
[ترجمه گوگل]سالن کنفرانس پر از افرادی است که به این استاد سینمایی مراجعه کرده اند
11. The Leningrad branch of the Institute of Oriental Studies mainly focuses on classic Sinology.
[ترجمه ترگمان]شعبه لنینگراد وابسته به موسسه مطالعات شرق عمدتا بر روی Sinology کلاسیک متمرکز است
[ترجمه گوگل]شاخه لنینگراد موسسه مطالعات شرقی به طور عمده بر روی سینولوژی کلاسیک تمرکز دارد
12. The concept of'sinologism " challenges the legitimization of knowledge of Sinology.
[ترجمه ترگمان]مفهوم \"sinologism\"، حقانیت دانش of را به چالش می کشد
[ترجمه گوگل]مفهوم 'علم شناسی' مشروعیت بخشیدن به دانش سینولوژی را به چالش می کشد
13. This transition has exerted influence on the development of Sinology.
[ترجمه ترگمان]این گذار بر توسعه of تاثیر زیادی دارد
[ترجمه گوگل]این انتقال تأثیری بر توسعه سینولوژی داشته است