کلمه جو
صفحه اصلی

sinology


معنی : چین شناسی، مطالعه ادبیات ورسوم چین
معانی دیگر : چین شناسی، مطالعه ادبیات ورسوم چین

انگلیسی به فارسی

چین شناسی، مطالعه ادبیات ورسوم چین


سینولوژی، چین شناسی، مطالعه ادبیات ورسوم چین


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: Sinological (adj.), Sinologist (n.)
• : تعریف: the study of Chinese language, culture, history, and the like.

• study of china and chinese culture

مترادف و متضاد

چین شناسی (اسم)
sinology

مطالعه ادبیات ورسوم چین (اسم)
sinology

جملات نمونه

1. "Sinology" is the studies of Chinese culture performed by foreign scholars, while "China studies", which is mainly focused on China's politico-social realities, is a new species of "sinology".
[ترجمه ترگمان]\"Sinology\" مطالعات فرهنگ چینی است که توسط اندیشمندان خارجی انجام شده است، در حالی که \"مطالعات چین\" که عمدتا بر واقعیت های سیاسی - اجتماعی چین متمرکز است، یک گونه جدید از \"sinology\" است
[ترجمه گوگل]'سینولوژی' مطالعات فرهنگ چینی است که توسط محققان خارجی انجام می شود، در حالی که مطالعات چین، که عمدتا بر واقعیت سیاسی-اجتماعی چین متمرکز است، یک گونه جدید از �سینولوژی� است

2. The value of traditional Sinology is seriously belittled under the various attacks at home and abroad.
[ترجمه ترگمان]ارزش of سنتی به طور جدی تحت حملات مختلف در خانه و خارج از کشور، ناچیز است
[ترجمه گوگل]ارزش سینولوژی سنتی به طور جدی تحت حملات مختلف در داخل و خارج از کشور است

3. Teaching of Chinese language and the study of Sinology have an inseparable and reciprocal relationship.
[ترجمه ترگمان]آموزش زبان چینی و مطالعه of یک رابطه جدایی ناپذیر و متقابل دارند
[ترجمه گوگل]تدریس زبان چینی و مطالعه سینولوژی یک رابطه جدایی ناپذیر و متقابل دارند

4. American Sinology in 20, h century underwent a process of transformation from traditional Sinology to modern Chinese Studies. Derk Bodde was the participator and witness of this process.
[ترجمه ترگمان]Sinology آمریکایی در قرن ۲۰، فرآیند تبدیل از Sinology سنتی به مطالعات مدرن چین را تحت پوشش قرار داد Derk Bodde the و شاهد این فرآیند بود
[ترجمه گوگل]سینولوژی آمریکایی در سال 20، قرن هجدهم تحت فرآیند تبدیل از سینولوژی سنتی به مطالعات چین مدرن بود Derk Bodde شرکت کننده و شاهد این روند بود

5. One may and discuss current trends of Sinology in Europe from a number of different angles.
[ترجمه ترگمان]یک فرد ممکن است در مورد رونده ای فعلی of در اروپا از تعدادی از زوایای مختلف بحث و تبادل نظر کند
[ترجمه گوگل]یکی از آنها ممکن است و در مورد روند فعلی سینولوژی در اروپا از تعدادی زوایای مختلف صحبت کند

6. The other teacher is an expert of Sinology who graduated from the University of Hamburg, Germany.
[ترجمه ترگمان]معلم دیگر متخصص of است که از دانشگاه هامبورگ آلمان فارغ التحصیل شده است
[ترجمه گوگل]معلم دیگر متخصص سینولوژی است که فارغ التحصیل دانشگاه هامبورگ آلمان است

7. Sinology and Sinologic research are both on the intercultural basis therefore have comparative culture horizon.
[ترجمه ترگمان]تحقیقات Sinology و Sinologic هر دو در اساس فرهنگی هستند و بنابراین افق فرهنگی تطبیقی دارند
[ترجمه گوگل]تحقیقات سینولوژی و سینولوژیک هر دو بر مبنای بین فرهنگی هستند، بنابراین افق فرهنگی مقایسه ای دارند

8. Other teachers may focus on the grammar or the Sinology, etc.
[ترجمه ترگمان]معلمان دیگر ممکن است بر روی دستور زبان و یا the و غیره تمرکز کنند
[ترجمه گوگل]سایر معلمان ممکن است بر دستور زبان یا سینولوژی و غیره تمرکز کنند

9. They include the Occasional Paper Chineseand Monograph Series on Southeast Asian Chinese and Sinology Series.
[ترجمه ترگمان]آن ها شامل Paper Occasional Chineseand سری در مجموعه تلویزیونی چینی جنوب شرقی آسیا و Sinology هستند
[ترجمه گوگل]آنها عبارتند از سری گاه به گاه مقاله چینی و سری مونوگرافی در سری آسیایی چینی و سینولوژی جنوب شرقی آسیا

10. The auditorium is full of people who have come to mourn this master of sinology.
[ترجمه ترگمان]این تالار پر از افرادی است که برای عزاداری این استاد of آمده اند
[ترجمه گوگل]سالن کنفرانس پر از افرادی است که به این استاد سینمایی مراجعه کرده اند

11. The Leningrad branch of the Institute of Oriental Studies mainly focuses on classic Sinology.
[ترجمه ترگمان]شعبه لنینگراد وابسته به موسسه مطالعات شرق عمدتا بر روی Sinology کلاسیک متمرکز است
[ترجمه گوگل]شاخه لنینگراد موسسه مطالعات شرقی به طور عمده بر روی سینولوژی کلاسیک تمرکز دارد

12. The concept of'sinologism " challenges the legitimization of knowledge of Sinology.
[ترجمه ترگمان]مفهوم \"sinologism\"، حقانیت دانش of را به چالش می کشد
[ترجمه گوگل]مفهوم 'علم شناسی' مشروعیت بخشیدن به دانش سینولوژی را به چالش می کشد

13. This transition has exerted influence on the development of Sinology.
[ترجمه ترگمان]این گذار بر توسعه of تاثیر زیادی دارد
[ترجمه گوگل]این انتقال تأثیری بر توسعه سینولوژی داشته است


کلمات دیگر: