کلمه جو
صفحه اصلی

sleigh


معنی : سورتمه، سورتمه راندن
معانی دیگر : کالسکه ی سورتمه ای (که به جای چرخ بر دو اسکی سوار است)، سورتمه ی اسبی، درشکه سورتمه

انگلیسی به فارسی

درشکه سورتمه، سورتمه راندن


سورتمه، درشکه سورتمه، سورتمه راندن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a light horse-drawn cart on runners that is used to carry people over snow and ice.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: sleighs, sleighing, sleighed
• : تعریف: to drive or be carried in a sleigh.

• open horse-drawn vehicle mounted on two ski-like runners and used to travel over snow or ice
travel in a sleigh; transport in a sleigh
a sleigh is the same as a sledge.

مترادف و متضاد

سورتمه (اسم)
sledge, sled, sleigh

سورتمه راندن (فعل)
sledge, sled, sleigh

sled


Synonyms: bobsled, dogsled, horse sleigh, luge, sledge, toboggan


جملات نمونه

1. the trace of a sleigh was visible in the snow
جای سورتمه روی برف ها هویدا بود.

2. . . . on a one-horse, open sleigh
. . . سوار بر سورتمه ی یک اسبه و رو باز

3. They travelled across the snow in a sleigh.
[ترجمه ایمان پوررضا ] آنها سوار بر سورتمه از میان برف سفر کردند. . .
[ترجمه ترگمان]آن ها در سورتمه روی برف سفر کردند
[ترجمه گوگل]آنها در یک سورتمه در سراسر برف سفر کردند

4. Sleigh is an important means of transportation in this area.
[ترجمه ترگمان]حمل ونقل وسیله مهم حمل و نقل در این منطقه است
[ترجمه گوگل]سورتمه وسیله مهم حمل و نقل در این منطقه است

5. Father Christmas travels in a sleigh pulled by reindeer.
[ترجمه ایمان پوررضا ] بابانوئل سوار بر سورتمه ای که گوزن شمالی آن را می کشد سفر می کند.
[ترجمه ترگمان]پدر کریسمس در سورتمه گوزن شمالی سفر می کند
[ترجمه گوگل]پدر کریسمس در یک سورتمه کشیده شده توسط گوزن شمالی سفر می کند

6. The sleigh was on one runner, heeling like a yacht in a wind.
[ترجمه ترگمان]سورتمه روی یک دونده بود و مانند یک کشتی بادی در حرکت بود
[ترجمه گوگل]سونامی در یک دونده بود، مانند یک قایق بادبانی در یک باد

7. And the two single sleigh beds, side by side.
[ترجمه ایمان پوررضا ] دو تخت خواب یکنفره کنار هم بودند.
[ترجمه ترگمان]و دوتا سورتمه تنها کنار هم کنار هم بودند
[ترجمه گوگل]و دو تخت خواب یک نفره کنار کنار

8. A sleigh dashed down the mountainside.
[ترجمه ترگمان]سورتمه از کناره کوه سرازیر شد
[ترجمه گوگل]یک سورتمه پایین کوهستان

9. " I hope It'snows enough to go sleigh riding. "
[ترجمه ترگمان]امیدوارم برف بیاید و با سورتمه سواری کند
[ترجمه گوگل]'امیدوارم این به اندازه کافی برای رفتن به سورتمه سواری باشد '

10. By go-cart or unicycle, by skateboard or sleigh.
[ترجمه ترگمان]بوسیله اسکیت یا یک چرخه، با اسکیت یا سورتمه
[ترجمه گوگل]با رفتن به سبد خرید و یا unicycle، توسط اسکیت بورد و یا سورتمه

11. The sleigh was on one runner, heeling like a yacht in a gate.
[ترجمه ترگمان]سورتمه روی یک دونده بود و مانند یک قایق تفریحی در یک دروازه دست و پا می زد
[ترجمه گوگل]سورتمه در یک دونده بود، مانند یک قایق بادبانی در یک دروازه

12. With the sleigh full of Toys, and St. Nicholas too.
[ترجمه ترگمان]با سورتمه پر از اسباب بازی و سنت نیکولاس هم همینطور
[ترجمه گوگل]با سورتمه پر از اسباب بازی و سنت نیکلاس هم همینطور

13. Found on the sleigh bed package offer?
[ترجمه ترگمان]توی سورتمه sleigh پیدا کردم؟
[ترجمه گوگل]بر روی پیشنهاد بسته ی تخت خواب یافت می شود؟

14. The horse knows the way to carry the sleigh.
[ترجمه ترگمان]اسب راه را بلد است تا سورتمه را حمل کند
[ترجمه گوگل]اسب می داند راهی برای حمل سورتمه است

... on a one-horse, open sleigh

... سوار بر سورتمه‌ی یک اسبه و رو باز



کلمات دیگر: