1. The child with high myopia is also at risk of further visual deterioration from muscular haemorrhage or retinal detachment.
[ترجمه ترگمان]کودک با بینی بالا نیز در خطر نابودی بیشتر بصری ناشی از خونریزی ماهیچه ای یا جداسازی شبکیه قرار دارد
[ترجمه گوگل]کودک مبتلا به کم بینایی بالا نیز در معرض خطر ابتلا به اختلال دید بیشتر از خونریزی عضلانی و یا جدا شدن شبکیه است
2. Whether human myopia can be arrested or reversed is the subject of some debate in ophthalmology.
[ترجمه ترگمان]این که آیا دور بینی فرد می تواند دستگیر شود یا برعکس، موضوع برخی مباحثات در ophthalmology است
[ترجمه گوگل]این که آیا نزدیک بینی می تواند دستگیر یا معکوس شود، موضوع بحث در چشم پزشکی است
3. She kept hitting my forehead, and penumbra replaced myopia, and my arms fell away, no longer offering interference.
[ترجمه ترگمان]او به پیشانیم خورد، penumbra را به من نشان داد، و بازوانم از myopia افتاد، و دیگر توجهی به دخالت کردن نداشتم
[ترجمه گوگل]او پیشانی من را پشت سر گذاشت، و کمرنگ جایگزین نزدیک بینی شد، و دستانم فرو افتاد، دیگر تداخل نداشت
4. Tom Peters, finding such myopia hard to believe, attacked the attackers in an Open Letter to Congress.
[ترجمه ترگمان]تام پیترز، که چنین myopia را دشوار یافته بود، به مهاجمان در نامه ای سرگشاده به کنگره حمله کرد
[ترجمه گوگل]تام پترز، پیدا کردن چنین نزدیک بینی به سختی به اعتقاد، حمله به حمله کنندگان در یک نامه باز به کنگره
5. If the myopia is of high degree the vision may not be normal even with glasses.
[ترجمه ترگمان]اگر the دارای درجه بالایی باشد ممکن است حتی با عینک هم معمولی نباشد
[ترجمه گوگل]اگر نزدیک بینی با درجه بالایی باشد، بینایی ممکن است حتی با عینک طبیعی نباشد
6. The patriarchal principle surrendered class solidarity to myopia and minimalism.
[ترجمه ترگمان]اصل پدرسالارانه، اتحاد طبقاتی را به myopia و مینیمالیسم واگذار کرد
[ترجمه گوگل]اصل پدرسالاری تساوی همبستگی طبقاتی را با نزدیک بینی و مینیمالیسم تلقی کرد
7. It appears that literacy causes myopia.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که میزان سواد causes
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که سواد آموزی، نزدیک بینی است
8. Thus, a certain historical myopia is required to substantiate territorial claims.
[ترجمه ترگمان]بنابراین یک دور بینی تاریخی خاص برای اثبات ادعاهای ارضی مورد نیاز است
[ترجمه گوگل]بنابراین، یک تقریبا نزدیک به تاریخ نزدیک به مورد نیاز برای اثبات ادعاهای ارضی است
9. Objective To analyze the relationship between adolescent myopia and cervical spondylopathy .
[ترجمه ترگمان]هدف تجزیه و تحلیل رابطه بین myopia و گردن رحم
[ترجمه گوگل]هدف: تجزیه و تحلیل رابطه میان نزدیک بینی نوجوانان و اسپوندیلوپاتی گردن
10. Is where of art of forehand of laser myopia correct more authoritative?
[ترجمه ترگمان]آیا از هنر of لیزری قدرت authoritative بیشتری برخوردار است؟
[ترجمه گوگل]آیا جایی از هنر پیش بینی لیپوساکی نزدیک است که معتبرتر است؟
11. Is laser surgery eradicative in spend myopia? Have sequela?
[ترجمه ترگمان]جراحی لیزر مربوط به myopia میشه؟ به وجود آمده؟
[ترجمه گوگل]آیا جراحی لیزر در فواصل بینایی کم است؟ عواقب وجود دارد؟
12. What be after all bring about myopia?
[ترجمه ترگمان]بعد از این همه about چی شد؟
[ترجمه گوگل]بعد از همه، نزدیک شدن به چه چیزی باید انجام شود؟
13. To high myopia patients, the poet surgical hyperopia regressed more slowly with age.
[ترجمه ترگمان]برای بیماران دارای بینی بالا، hyperopia جراحی به کندی با گذشت زمان پسرفت کرده است
[ترجمه گوگل]با توجه به بیماران با فاصله کوتاهی از بینش، جراحی شاعر با توجه به سن کاهش یافته است
14. The cancellation of the popular show was a result of managerial myopia.
[ترجمه ترگمان]لغو این نمایش محبوب، حاصل of مدیریتی بود
[ترجمه گوگل]لغو نمایشگاه مردمی نتیجه ای از نزدیک بینی مدیریتی بود
15. Ophthalmic surgeons are now performing laser surgery to correct myopia.
[ترجمه ترگمان]جراحان ophthalmic اکنون در حال انجام عمل لیزر برای تمیز کردن بینی هستند
[ترجمه گوگل]جراحان چشم در حال حاضر انجام عمل جراحی لیزر برای اصلاح نزدیک بینی