کلمه جو
صفحه اصلی

trucker


معنی : راننده کامیون
معانی دیگر : راننده ی کامیون، (شخص) باربر (با کامیون)، کشاورز صیفی کار

انگلیسی به فارسی

راننده کامیون


کامیون گیرنده، راننده کامیون


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a person who drives a truck; truck driver.

(2) تعریف: a person or company in the business of trucking goods.

• truck driver; person whose profession is transport by trucking; vegetable grower
a trucker is someone who drives a lorry as their job; used in american english.

مترادف و متضاد

راننده کامیون (اسم)
trucker, truckman

جملات نمونه

1. We hitched a ride with a trucker.
[ترجمه ترگمان] با یه راننده کامیون سواری گرفتیم
[ترجمه گوگل]ما با یک کامیون گیر سوار شدیم

2. Many truckers gave up on making deliveries and thousands were without power.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کامیون داران به تحویل تحویل دادند و هزاران تن بدون قدرت بودند
[ترجمه گوگل]بسیاری از رانندگان کامیون تحویل دادند و هزاران نفر بدون قدرت بودند

3. Truckers are taxed to pay for the upkeep of the roads and highways they use.
[ترجمه ترگمان]Truckers موظف هستند که مخارج جاده ها و بزرگراه ها را که مورد استفاده قرار می دهند، بپردازند
[ترجمه گوگل]کامیوندرها برای پرداخت هزینه جاده ها و بزرگراه هایی که از آنها استفاده می کنند، مالیات می گیرند

4. Three of these were his fellow truckers from the night Jim Miller had stumbled into them at the gas station.
[ترجمه ترگمان]سه تن از آن ها راننده کامیون او بودند که جیم میلر در ایستگاه گاز به آن ها برخورد کرده بود
[ترجمه گوگل]سه نفر از این کامیون های همجنس خود از شب بود که جیم میلر در ایستگاه گاز به آنها خندید

5. And many of those truckers obviously felt it was their right to deliver goods to points far beyond the border town.
[ترجمه ترگمان]و بسیاری از آن کامیون داران به وضوح احساس می کردند که این حق آن ها است که کالاها را به نقاط دور از شهر مرزی تحویل دهند
[ترجمه گوگل]و بسیاری از این کامیون گیرندگان، به وضوح احساس کردند که حق خود را برای حمل کالا به نقاطی فراتر از شهر مرزی داشتند

6. One recent study concluded: These days, some truckers are more inclined to sport white collars than tank tops.
[ترجمه ترگمان]یک مطالعه اخیرا به این نتیجه رسید که این روزها برخی از کامیون داران تمایل بیشتری به collars های سفید ورزشی نسبت به بالای مخزن دارند
[ترجمه گوگل]یک مطالعه اخیر اخیرا به این نتیجه رسیده است که برخی از کامیون گیرندگان بیشتر مایل به ورزشهای سفید رنگ هستند تا تپه های تانک

7. The trucker unloaded the ocean: stacks of 50-pound bags of InstantOcean, the same stuff you buy at tropical aquarium stores.
[ترجمه ترگمان]کامیون کامیون، اقیانوس را تخلیه کرد: توده ای از کیسه های ۵۰ پوندی of، همان چیزهایی که در فروشگاه های آکواریوم استوایی خریداری می کنید
[ترجمه گوگل]کامیون کمپرسی اقیانوس پشته از کیسه های 50 پوند از InstantOcean، همان چیزهایی که شما در فروشگاه های آکواریوم گرمسیری خریداری شده است، بارگیری شده است

8. Rocky had accounted for all his truckers, with the exception of his three buddies, Chuck, Jube and Red.
[ترجمه ترگمان]راکی همه رانندگان کامیون خود را به استثنای سه تن از دوستانش، چاک، Jube و قرمز انتخاب کرده بود
[ترجمه گوگل]راکی برای تمام رانندگان کامیون خود، به استثنای سه دوستش، چاک، جب و سرخ، حساب کرده بود

9. At times, the life of a trucker can be very lonely.
[ترجمه ترگمان]بعضی وقت ها زندگی یه راننده کامیون میتونه خیلی تنها باشه
[ترجمه گوگل]در برخی موارد، زندگی یک کامیون گیرنده تنها می تواند یک تنه باشد

10. Larry Hawkins, a former trucker, on supporting Sarah Palin.
[ترجمه ترگمان]لری هاوکینز، راننده کامیون سابق، در حمایت از سارا پالین
[ترجمه گوگل]لری هاوکینز، یک کامیون سابق، در حمایت از سارا پیلین

11. He is a trucker in a moving and relocation company.
[ترجمه ترگمان]اون یه راننده کامیونه که تو یه شرکت متحرک و متحرک کار می کنه
[ترجمه گوگل]او کامیون در یک شرکت متحرک و جابجایی است

12. Truck - engulfing sand, a trucker strike, and gas shortages cost precious time.
[ترجمه ترگمان]یک کامیون کامیون کامیون، یک کامیون کامیون و کمبود گاز در زمان گران قیمتی است
[ترجمه گوگل]کامیون - شن و ماسه فرو رفته، اعتصاب کامیون، و کمبود گاز هزینه زمان با ارزش است

13. Another friend mentioned he'd become a trucker.
[ترجمه ترگمان]یه دوست دیگه گفت که راننده کامیونه
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از دوستان گفت که او تبدیل به یک کامیون شد

14. Trucker hats have come into fashion only recently.
[ترجمه ترگمان]کلاه های Trucker فقط اخیرا مد شده
[ترجمه گوگل]کلاه کامیون تنها اخیرا به مد آمده است

15. In the rear of the lead sixteen wheeler rode Jube and the six other truckers who had been recruited by Rocky.
[ترجمه ترگمان]در پشت ۱۶ چرخ، Jube و شش راننده کامیون دیگر که توسط راکی استخدام شده بودند، سوار شدند
[ترجمه گوگل]در عقب سرب شانزده راننده سوار Jube و شش کامیون دیگر که توسط راکی ​​استخدام شده بودند

پیشنهاد کاربران

trucker
تَراگَر


کلمات دیگر: