کلمه جو
صفحه اصلی

polisher


معنی : واکس زن، جلا دهنده
معانی دیگر : واکس زن، جلا دهنده

انگلیسی به فارسی

واکس زن، جلا دهنده


جاروبرقی، واکس زن، جلا دهنده


انگلیسی به انگلیسی

• one who cuts and finished diamonds; one who makes shiny; substance used to polish

مترادف و متضاد

واکس زن (اسم)
shoeblack, polisher

جلا دهنده (اسم)
polisher

جملات نمونه

1. The polishers, and several other groups could also reach that level of pay.
[ترجمه ترگمان]The و چندین گروه دیگر نیز می توانند به این سطح از حقوق برسند
[ترجمه گوگل]پولیشرها و چندین گروه دیگر نیز می توانند به این میزان حقوق دست یابند

2. It is also a small but effective water polisher and adds extra aeration.
[ترجمه ترگمان]آن هم چنین یک آب کوچک اما موثر آب است و هوادهی اضافی را اضافه می کند
[ترجمه گوگل]این نیز یک پلیمر کوچک اما موثر آب است و اضافی هوادهی را اضافه می کند

3. An orbital polisher is a light machine used to apply and remove polishes, glazes and waxes.
[ترجمه ترگمان]polisher مداری یک ماشین سبک است که برای استفاده و پاک کردن polishes، glazes و waxes استفاده می شود
[ترجمه گوگل]یک ماشین لباسشویی یک ماشین سبک است که برای اعمال و حذف بلوری، لعاب و واکس استفاده می شود

4. I'm not an apple - polisher, or an autograph hound, I just speaked my mind, is that wrong?
[ترجمه ترگمان]من فقط یک سگ تازی سیب و واکس زدن نیستم، فقط ذهنم را عوض می کنم، این کار اشتباهیه؟
[ترجمه گوگل]من یک سیب یا پولدار نیستم، من فقط به ذهنم رسیده ام، این اشتباه است؟

5. Dennis has always been an apple polisher.
[ترجمه ترگمان]دنیس همیشه یک سیب بوده
[ترجمه گوگل]دنیس همیشه یک سینگر سیب بوده است

6. The automatic paper tube polisher by use of the programmable controller Star MASTER - K 10 has been developed.
[ترجمه ترگمان]لوله کاغذ خودکار با استفاده از کنترل کننده قابل برنامه ریزی Star MASTER - K ۱۰ توسعه داده شد
[ترجمه گوگل]با استفاده از کنترل کننده قابل برنامه ریزی ستاره MASTER-K 10، دستگاه پولیش لوله خودکار اتوماتیک تولید شده است

7. Mary is an apple polisher; she will do anything for the boss.
[ترجمه ترگمان]مری یک طلسم واکس زدن سیب است، کاری برای رئیس انجام خواهد داد
[ترجمه گوگل]مری یک جلا سیب است او هر کاری برای رئیس انجام خواهد داد

8. He got that raise because he's a polisher.
[ترجمه ترگمان]اون بچه رو بزرگ کرده چون که پاک کردن و صیقل دادن
[ترجمه گوگل]او بالاخره بالا گرفت زیرا او یک جارو برقی است

9. Joho is such an apple - polisher, he always agrees with whatever the boss says.
[ترجمه ترگمان]Joho مانند سیب - است، همیشه با آنچه که رئیس می گوید موافق است
[ترجمه گوگل]جوهور چنین یک سیب جلا است، او همیشه با آنچه که رئیس می گوید موافق است

10. Resin, Shoes Components and Accessories, Shoe Polisher, Shoe Lace, Shoe Dye Shoe Polisher.
[ترجمه ترگمان]کفش، کفش و لوازم جانبی کفش، کفش polisher، کفش Lace، کفش Dye کفش
[ترجمه گوگل]رزین، قطعات کفش و لوازم جانبی، پلیس کفش، توری کفش، پلیسه کفش کفش رنگ

11. Everybody knows he is an apple - polisher.
[ترجمه ترگمان] همه میدونن که اون یه \"polisher\" - ه
[ترجمه گوگل]همه می دانند او یک سیب است

12. Mary is an apple polisher ; she can even handle illegal documents for the boss.
[ترجمه ترگمان]مری یک polisher سیب است؛ او حتی می تواند اسناد غیرقانونی را برای رئیس اداره کند
[ترجمه گوگل]مری یک جلا سیب است او حتی می تواند مدارک غیر قانونی را برای رئیس اداره کند

13. Shoe Polisher, Stamp Mate, Wet Towel, Animal Towel Emf Tester, Ceramic Heater Towels.
[ترجمه ترگمان]جفت کفش، جفت Stamp، Towel مرطوب، تستر حیوانات، Tester سرامیک، Heater سرامیک
[ترجمه گوگل]پولیش کفش، همسر تمبر، حوله مرطوب، حوله حیوانات حوله Emf تستر، حوله های سرامیکی Heater

14. John isan apple - polisher ------ he always agrees with whatever the boss says.
[ترجمه ترگمان]جان isan سیب - - همیشه با آنچه که رئیس می گوید موافق است
[ترجمه گوگل]John Isan Apple - polisher ------ او همیشه با آنچه که رئیس می گوید موافق است

پیشنهاد کاربران

polisher ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: دستگاه براق کننده
تعریف: دستگاهی که سطح برخی مواد غذایی مانند دانه‏های برنج را براق می کند


کلمات دیگر: