کلمه جو
صفحه اصلی

ski lift


معنی : تخت روان، تلسکی
معانی دیگر : صندلی اسکی، تله اسکی، صندلی نقاله، دستگاه حمل اسکی بازان ویاتماشاچیان به قله کوه

انگلیسی به فارسی

دستگاه حمل اسکی بازان ویاتماشاچیان به قله کوه،تلسکی، تخت روان


تلسکی، تخت روان


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a mechanism, usu. comprising a motor-driven cable with a series of attached chairs, used to carry skiers up a slope.

• transportation device for carrying skiers to the top of a slope (usually a series of chairs suspended from a moving cable)
a ski lift is a machine for taking people to the top of a ski slope. it consists of a series of seats hanging down from a moving wire.

مترادف و متضاد

تخت روان (اسم)
litter, bier, stretcher, palanquin, palankeen, ski lift

تلسکی (اسم)
ski lift, ski tow

جملات نمونه

1. A ski lift whisks you high into the mountains.
[ترجمه ترگمان]یک پرش با اسکی، شما را به سمت کوهستان بلند می کند
[ترجمه گوگل]یک بالش اسکی شما را به کوهستان بالا می برد

2. There are three ski lifts in operation.
[ترجمه ترگمان]سه آسانسور با اسکی در عملیات وجود دارد
[ترجمه گوگل]سه آسانسور اسکی در عملیات وجود دارد

3. You'll need your lift pass for the ski lifts.
[ترجمه ترگمان]شما به آسانسور - تون احتیاج خواهید داشت تا اسکی رو بلند کنید
[ترجمه گوگل]شما برای آسانسور اسکی نیاز دارید

4. Several ski lifts ascended the mountain.
[ترجمه ترگمان]چندین آسانسور با اسکی بالا رفت
[ترجمه گوگل]چندین آسانسور اسکی صعود کرد

5. Downhill skiing requires ski lifts that frighten the chamois and clutter the mountains with pylons and cables.
[ترجمه ترگمان]اسکی روی تپه به lifts اسکی نیاز دارد که به موجب آن جیر جیر را بترساند و کوه ها را با تیرها و سیم ها بترساند
[ترجمه گوگل]اسکی روی زمین نیاز به اسکی آسانسور دارد که باعث ترساندن چوبه داران و کوه ها با پیل ها و کابل ها می شود

6. The ski lifts were swaying alarmingly from side to side.
[ترجمه ترگمان]از این طرف و آن طرف آسانسور به شدت تکان می خورد
[ترجمه گوگل]آسانسورهای اسکی از نواحی به سمت ناهموار چرخید

7. The boy fell thirty feet from a ski lift in a Californian resort.
[ترجمه ترگمان]این پسر ۳۰ متر با یک پیست اسکی در یک تفرجگاه ساحلی به زمین افتاد
[ترجمه گوگل]این پسر به مدت 30 فوت از یک بالابر اسکی در یک کوهنوردی کالیفرنیا سقوط کرد

8. Where can I get on a ski lift?
[ترجمه ترگمان]کجا میتونم سوار آسانسور بشم؟
[ترجمه گوگل]کجا می توانم بر روی یک بالابر اسکی ببرم؟

9. The world's first ski lift was opened at Bolgen in 193
[ترجمه ترگمان]اولین مسابقه اسکی دنیا در سال ۱۹۳ میلادی افتتاح شد
[ترجمه گوگل]اولین اسکی در جهان در سال 1931 در بولگن افتتاح شد

10. Do you take the ski lift to the top?
[ترجمه ترگمان]می خوای اسکیت بازی رو ببری بالا؟
[ترجمه گوگل]آیا بالابر اسکی را به بالا می برید؟

11. Cross-country skiing is very popular and cable cars and ski lifts take the skiers up to the snow fields.
[ترجمه ترگمان]اسکی کراس کانتری بسیار محبوب است و واگن های کابلی و lifts اسکی بازان اسکی بازان را به سمت زمین های برفی می برند
[ترجمه گوگل]اسکی روی زمین بسیار محبوب است و اتومبیل های کابلی و اسکی آسانسور اسکی بازان را به میدان های برفی می برد

12. For the outdoorsy person, think about a hiking holiday, a bicycle tour or ski lift tickets.
[ترجمه ترگمان]برای فرد outdoorsy، به یک تعطیلات پیاده روی، یک تور دوچرخه سواری یا بلیط پرش با اسکی فکر کنید
[ترجمه گوگل]برای افراد خارج از منزل، در مورد تعطیلات پیاده روی، تور دوچرخه یا بلیط اسکی فکر کنید

13. Instead of sitting in front of the TV, sit on a ski lift.
[ترجمه ترگمان]به جای نشستن در جلوی تلویزیون، در یک آسانسور اسکی بنشینید
[ترجمه گوگل]به جای نشستن در مقابل تلویزیون، بر روی یک آسانسور اسکی بنشینید

14. Instead of sitting in front of the TV, sit on ski lift.
[ترجمه ترگمان]به جای نشستن در جلوی تلویزیون، در آسانسور اسکی بنشینید
[ترجمه گوگل]به جای نشستن در مقابل تلویزیون، در آسانسور اسکی نشسته است

پیشنهاد کاربران

تله کابین


کلمات دیگر: