1. He ruled his business empire like a latter-day Tsar.
[ترجمه ترگمان]امپراطوری تجارت خود را مانند تزار روز دوم حکومت می کرد
[ترجمه گوگل]او امپراتوری کسب و کار خود را مانند یک تسار روز بعد حکومت کرد
2. He assumed full authority as tsar in 168
[ترجمه ترگمان]او قدرت کامل تزار را در ۱۶۸ سال به خود گرفت
[ترجمه گوگل]او به عنوان تزار در سال 168 تسلط کامل گرفت
3. In 1896 Nicholas was crowned as tsar.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۸۹۶ Nicholas به عنوان تزار انتخاب شد
[ترجمه گوگل]در سال 1896 نیکلاس به عنوان تزار وعده داده شد
4. He rode in triumph to the Tsar.
[ترجمه ترگمان]با پیروزی خود به تزار نزدیک شد
[ترجمه گوگل]او به تزار پیروز شد
5. The government has appointed a drugs tsar to co-ordinate the fight against drug abuse.
[ترجمه ترگمان]دولت یک رئیس جمهور را برای هماهنگی مبارزه با مصرف مواد مخدر منصوب کرده است
[ترجمه گوگل]دولت تزار مواد مخدر را برای هماهنگی مبارزه با سوء استفاده از مواد مخدر تعیین کرده است
6. The tsar protected his personal prerogatives.
[ترجمه ترگمان]امپراتور از prerogatives خصوصی خود دفاع می کرد
[ترجمه گوگل]تزار، منصفان شخصی خود را حفظ کرد
7. Participates in the democratic revolution that overthrows the Tsar.
[ترجمه ترگمان]انقلابی در انقلاب دمکراتیک که تزار را سرنگون کرد
[ترجمه گوگل]شرکت در انقلاب دموکراتیک که تزار را سرنگون می کند
8. In the same year, the tsar involved himself personally in the foundation of the reformist journal Military Miscellany.
[ترجمه ترگمان]در همان سال، تزار به شخصه خود را در بنیان روزنامه اصلاح طلبان اصلاح کرد
[ترجمه گوگل]در همان سال، تزار خود شخصا در پایه ی مجله ی مجله ی اصلاح طلبان یگان نظامی مشارکت داشت
9. Sergei Solov'ev was wrong, however, to accuse the tsar of conducting the war with a lack of resolution.
[ترجمه ترگمان]با این حال، سرگئی Solov اشتباه می کرد که تزار را به اجرای جنگ با فقدان راه حل متهم کند
[ترجمه گوگل]با این حال، سرگئی سولووف اشتباه کرد که تزار را به انجام جنگ با کمبود قطعنامه متهم کند
10. The tsar is dead; long live the tsar.
[ترجمه ترگمان]امپراتور مرده، زنده باد امپراطور!
[ترجمه گوگل]تزار مرده است تارک زندگی کن
11. In reality, the tsar proceeded with extreme caution.
[ترجمه ترگمان]در حقیقت تزار با احتیاط فراوان به راه خود ادامه داد
[ترجمه گوگل]در حقیقت، تزار با شدت احتیاط ادامه داد
12. William Bennett, a former drug tsar, was a vociferous foe, as is Louis Sullivan, the health secretary.
[ترجمه ترگمان]ویلیام بنت، یکی از رهبران سابق مواد مخدر، دشمن vociferous بود، همان طور که لوئیس سالیوان وزیر بهداشت است
[ترجمه گوگل]ویلیام بنت، یک تزار سابق مواد مخدر، به عنوان لوسی سالیوان، دبیر بهداشت، یک دشمن شجاع بود
13. In 1859 the tsar intervened personally to prevent church leaders from consigning Belliustin to a monastery in the White Sea.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۸۵۹ تزار به طور شخصی مداخله کرد تا از رهبران کلیسا از consigning Belliustin به صومعه ای در دریای سفید جلوگیری کند
[ترجمه گوگل]در سال 1859، تارا شخصا به جلوگیری از جلوگیری از رهبران کلیسا از ارسال بلایوستین به یک صومعه در دریای سفید اقدام کرد
14. The Tsar proved wary of replacing Stolypin with a leader committed to any firm legislative programme.
[ترجمه ترگمان]امپراطور نسبت به جایگزین کردن Stolypin با یک رهبر متعهد به هر برنامه قانون گذاری شرکت بسیار محتاط بود
[ترجمه گوگل]تزار معتقد بود که Stolypin را با یک رهبر متعهد به برنامه قانونی جامع جایگزین کرده است