کلمه جو
صفحه اصلی

be active

انگلیسی به انگلیسی

• be busy, be energetic, be lively

جملات نمونه

1. Like inquiry can be active thinking, like exercise can improve physique, like mountain forest can recover one's original simplicity, love alone can study hard, like wind builds muscles.
[ترجمه ترگمان]مثل یک پرسش می تواند فعال باشد، مثل ورزش می تواند بدن را بهبود بخشد، مانند جنگل کوهستانی می تواند سادگی اولیه خود را بهبود بخشد، عشق به تنهایی می تواند سخت مطالعه کند، مانند باد، ماهیچه ها را می سازد
[ترجمه گوگل]مانند تحقیق می تواند تفکر فعال باشد، مانند ورزش می تواند بدن را بهبود بخشد، مانند جنگل کوه می تواند سادگی اصلی خود را بهبود بخشد، عشق تنها می تواند به سختی مطالعه، مانند باد ساخت عضلات

2. Learning has got to be active and experiential.
[ترجمه ترگمان]یادگیری باید فعال و تجربی باشد
[ترجمه گوگل]یادگیری باید فعال و تجربی باشد

3. The net result would probably be active combat that could end in a draw.
[ترجمه ترگمان]نتیجه نهایی احتمالا جنگی فعال خواهد بود که می تواند به تساوی پایان دهد
[ترجمه گوگل]نتیجه خالص احتمالا مبارزه فعال است که می تواند در یک قرعه کشی پایان یابد

4. Morris further believed that forcing anyone to be active during the contemplative phase, or vice versa, causes utter misery.
[ترجمه ترگمان]موریس همچنین معتقد بود که وادار کردن هر فرد به فعال شدن در طول مرحله تفکر و یا بالعکس باعث بدبختی کامل می شود
[ترجمه گوگل]موریس بیشتر معتقد است که مجبور کردن هرکسی برای فعال شدن در مرحله فکری، یا برعکس، باعث بدبختی می شود

5. The mind may still be active and alert. 9 Don't lie awake for ages wondering why you are not sleeping.
[ترجمه ترگمان]ذهن هنوز فعال و هشیار است ۹ قرن بیدار می مانم و به این فکر می کنم که چرا تو خواب نیستی
[ترجمه گوگل]ذهن ممکن است هنوز فعال و هشیار باشد 9 برای سنین بیدار نباشید و بدانید که چرا خوابید

6. For this reason, trade unions might be active in cooperative efforts with management to achieve growth through greater efficiency.
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل، اتحادیه های تجاری ممکن است در تلاش های مشترک با مدیریت برای رسیدن به رشد از طریق بهره وری بیشتر فعال باشند
[ترجمه گوگل]به همین دلیل، اتحادیه های کارگری ممکن است در تلاش های همکاری با مدیریت برای دستیابی به رشد از طریق بهره وری بیشتر فعالیت کنند

7. During his remaining years here he continued to be active as a Justice of the Peace.
[ترجمه ترگمان]در طول سال های باقیمانده عمرش به عنوان قاضی صلح فعالیت می کرد
[ترجمه گوگل]در طول سالهای باقی مانده خود او همچنان به عنوان عدلی صلح فعالیت می کرد

8. Healthy specimens should be active and the body should be slightly convex and fish that show flat flanks should not be purchased.
[ترجمه ترگمان]نمونه های سالم باید فعال باشند و بدن باید کمی محدب باشد و ماهی هایی که پهلوهای صاف را نشان می دهند نباید خریداری شوند
[ترجمه گوگل]نمونه های سالم باید فعال باشند و بدن باید کمی محدب باشد و ماهی هایی که فضاهای صاف را نشان می دهند نباید خریداری شوند

9. He needed to be active to retain his flexibility and health.
[ترجمه ترگمان]او باید فعال باشد تا انعطاف پذیری و سلامت خود را حفظ کند
[ترجمه گوگل]او نیاز به فعال بودن داشت تا انعطاف پذیری و سلامت خود را حفظ کند

10. There was little incentive for them to be active in this regard, for only a few high-level headmen received a salary.
[ترجمه ترگمان]برای آن ها انگیزه کمی وجود داشت که در این زمینه فعال باشند، زیرا تنها چند تن از کارکنان سطح بالا حقوق دریافت می کردند
[ترجمه گوگل]انگیزه کمتری برای آنها در این زمینه وجود داشت، زیرا فقط چند نفر از افراد بالای سطح، حقوق و دستمزد دریافت کردند

11. Be active! Take on responsibility! Work for the things you believe in. If you do not, you are surrendering your fate to others. A. P. J. Abdul Kalam
[ترجمه ترگمان]فعال باشید! مسئولیت را بر دوش بگیرید! برای چیزهایی که به آن اعتقاد دارید کار کنید اگر این کار را نکنید، سرنوشت خود را به دیگران تسلیم می کنید الف پی جی Abdul
[ترجمه گوگل]فعال باش! مسئولیت پذیر باشید! برای چیزهایی که به آن اعتقاد دارید کار کنید اگر نتوانید، سرنوشت خود را به دیگران تسلیم کنید A P J Abdul Kalam

12. The democratic citizen is expected to be active in politics and to be involved.
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که شهروندان دموکرات در سیاست فعال باشند و مشارکت داشته باشند
[ترجمه گوگل]انتظار می رود شهروند دموکراتیک در سیاست فعالیت کند و درگیر شود

13. A breach of trust can be active or passive.
[ترجمه ترگمان]نقض اعتماد می تواند فعال یا غیر فعال باشد
[ترجمه گوگل]نقص اعتماد می تواند فعال یا غیر فعال باشد

14. What motivates people to be active members of Rotary?
[ترجمه ترگمان]چه چیزی به افراد انگیزه می دهد تا اعضای فعال روتاری باشند؟
[ترجمه گوگل]چه چیزی باعث انگیزه مردم برای حضور فعال Rotary می شود؟

15. Only one base layer can be active at a time.
[ترجمه ترگمان]تنها یک لایه پایه می تواند در یک زمان فعال باشد
[ترجمه گوگل]فقط یک لایه پایه می تواند در یک زمان فعال باشد


کلمات دیگر: