1. cocks are polygamous
خروس ها چند زنه هستند.
2. In some polygamous species, such as the patas monkey, the males become henpecked.
[ترجمه ترگمان]در برخی از گونه های چند گانه نظیر میمون patas، نرها به henpecked تبدیل می شوند
[ترجمه گوگل]در برخی از گونه های چند قطبی، مانند میمون patas، مردان تبدیل به جنس نر
3. Most men in highly polygamous societies are condemned to celibacy.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم در جوامع دارای چند زنه، به تجرد محکوم می شوند
[ترجمه گوگل]اکثر مردان در جوامع بسیار متشکل از جنس مخالف محکومند
4. Many duck species are polygamous, with the drakes having no role in rearing the families.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از گونه های اردک دارای چند همسر هستند و the هیچ نقشی در تربیت خانواده ها ندارند
[ترجمه گوگل]بسیاری از گونه های اردک چند زبانه هستند، درختانی که در پرورش خانواده ها نقش ندارند
5. Competition among males for mates is stronger in polygamous than in monogamous species.
[ترجمه ترگمان]رقابت بین مردان برای جفت گیری در چند زن قوی تر از نوع تک همسر است
[ترجمه گوگل]مسابقه در میان مردان برای همسران در چند نژاد نسبت به گونه های تک زایی قوی تر است
6. In respect to violin, I am polygamous.
[ترجمه ترگمان]در مورد ویولن، من چند همسر هستم
[ترجمه گوگل]در رابطه با ویولن، من چند قطبی هستم
7. This is in consonance with their being polygamous.
[ترجمه ترگمان]این با همسر بودن آن ها هماهنگ است
[ترجمه گوگل]این در هماهنگی با چند زنی بودن آنهاست
8. Men are polygamous by nature. There's no doubt and there's nothing to debate about it.
[ترجمه ترگمان] مردا از طبیعت خوششون میاد شکی نیست و چیزی نیست که در موردش بحث کنیم
[ترجمه گوگل]مردان به طور طبیعی چندگام است شکی نیست و هیچ بحثی در مورد آن وجود ندارد
9. They formed an exclusive, polygamous community with a militia and territorial ambitions.
[ترجمه ترگمان]آن ها یک جامعه انحصاری با چند همسر را تشکیل دادند که دارای یک شبه نظامیان و جاه طلبی های منطقه ای بودند
[ترجمه گوگل]آنها یک جامعه منحصر به فرد و چندگانه با یک شبه نظامی و جاه طلبی های منطقه ای تشکیل دادند
10. Practice of polygamy and polygamous marriages are outlawed in many countries.
[ترجمه ترگمان]اعمال چند همسری و ازدواج با چند همسر در بسیاری از کشورها غیرقانونی اعلام شده است
[ترجمه گوگل]تمرین چند زبانه و ازدواج های چند زبانه در بسیاری از کشورها غیرقانونی است
11. Polygamous species have shorter life spans than monogynous species.
[ترجمه ترگمان]گونه های polygamous دارای طول عمر کوتاه تر از monogynous گونه هستند
[ترجمه گوگل]گونه های چند قطبی دارای طول عمر کوتاه تر از گونه های یکنواخت هستند
12. Less than 1 percent of the men in any Muslim country are polygamous.
[ترجمه ترگمان]کم تر از ۱ درصد از مردان در هر کشور مسلمان چند همسر هستند
[ترجمه گوگل]کمتر از 1 درصد مردان در هر کشوری مسلمان چند زبانه هستند
13. Clitoridectomy (removal of the clitoris) and infibulation (sewing up the entrance to the vagina) are more common in a polygamous than in a monogamous society.
[ترجمه ترگمان]Clitoridectomy (جدا کردن the)و infibulation (دوخت و دوز بر روی مهبل)بیشتر در چند همسر رایج هستند تا در یک جامعه تک همسر
[ترجمه گوگل]Clitoridectomy (از بین بردن clitoris) و infibulation (دوختن ورود به واژن) در پلیگاموس بیشتر از یک جامعه تک زایی رایج است
14. Some preach abstinence yet turn a blind eye to polygamous marriages, adultery and genital mutilation.
[ترجمه ترگمان]برخی هنوز موعظه پرهیز از ازدواج، زنا و یا ختنه زنان را کور می کنند
[ترجمه گوگل]برخی از شکنجه های مسیحی هنوز چشم به زوایای چند زگیل، زنا و زخم شدن تناسلی چشم انداز می کنند