کلمه جو
صفحه اصلی

musical


معنی : موسیقی، موزیکال، دارای اهنگ، موسقی دار
معانی دیگر : وابسته به موسیقی، موسیقیایی، خنیایی، رامشی، آهنگین، دارای موسیقی، به موسیقی درآمده، نمایش اپرا مانند که برخی مکالمات آن آوازی و خنیایی است

انگلیسی به فارسی

موزیکال، دارای اهنگ، موسقی دار


موزیکال، موسیقی، دارای اهنگ، موسقی دار


انگلیسی به انگلیسی

• stage production incorporating music and dancing
of or pertaining to music; tuneful, melodious, harmonious; skilled in music; set to or accompanied by music
musical describes things that are concerned with playing or studying music.
someone who is musical has a natural ability and interest in music.
musical sounds are tuneful and pleasant.
a musical is a play or film that uses singing and dancing in the story.

مترادف و متضاد

موسیقی (صفت)
music, musical

موزیکال (صفت)
music, musical

دارای اهنگ (صفت)
music, musical, sonant

موسقی دار (صفت)
music, musical

harmonic, lyrical


Synonyms: agreeable, blending, chiming, choral, consonant, dulcet, euphonious, harmonious, lilting, mellow, melodic, melodious, operatic, orchestral, pleasing, rhythmic, silvery, songful, sweet, sweet-sounding, symphonic, symphonious, tuned, tuneful, vocal


Antonyms: cacophonous, discordant, dissonant, inharmonious, unmusical


جملات نمونه

1. musical talent runs in this family
استعداد موسیقی در این خانواده فراوان است.

2. a musical comedy
شادمایش خنیایی (موسیقیایی)

3. a musical evening
بزم موسیقی شبانه

4. a musical line
آهنگ موسیقی

5. a musical production
نمایش موزیکال

6. a musical show
نمایش دارای موسیقی (خنیایی)

7. a musical show
یک نمایش موزیکال

8. a musical smash
نمایش موزیکال بسیار موفقیت آمیز

9. a reproduced musical record
صفحه ی موسیقی تکثیر شده

10. he has musical talent
او استعداد موسیقی دارد.

11. sa'di's prose is musical
نثر سعدی آهنگین است.

12. a formula for writing musical comedies
دستور نگارش کمدی های موزیکال

13. he could not distinguish musical notes into anything other than high or low
او نمی توانست نت های موسیقی را به چیزی جز زیر و بم طبقه بندی کند.

14. he has an enormous musical vocabulary
در موسیقی ید طولایی دارد.

15. the choreography of this musical film was superb
رقص آرایی این فیلم موزیکال عالی بود.

16. the delicacy of his musical taste
ظرافت طبع او در موسیقی

17. evita was a very successful musical
((اویتا)) نمایش خنیایی بسیار موفقی بود.

18. our next presentation will be musical
نمایش بعدی ما موزیکال خواهد بود.

19. bang out a tune (on a musical instrument)
بد نواختن

20. the kherchow group is one of the best known musical ensembles today
دسته ی خرجاو یکی از معروفترین گروه نوازندگان معاصر است.

21. It's a musical instrument made of brass, somewhat like a cornet and with a similar compass.
[ترجمه ترگمان]این یک وسیله موسیقی است که از مس ساخته شده است، تا حدی شبیه پرچ مدار و با قطب نمای مشابهی است
[ترجمه گوگل]این یک ابزار موسیقی ساخته شده از برنج است، تا حدودی مانند یک گوشه و با یک قطب نمای مشابه

22. He's written a new West End musical.
[ترجمه ترگمان]او یک قطعه موسیقی جدید از غرب را نوشته است
[ترجمه گوگل]او یک موزیک جدید West End نوشته است

23. He made no pretence of great musical knowledge.
[ترجمه ترگمان]او به هیچ روی تظاهر به دانش بزرگ موسیقی نمی کرد
[ترجمه گوگل]او هیچ تظاهراتی از دانش موسیقی عالی انجام نداد

24. She is endowed with great musical ability.
[ترجمه ترگمان]استعداد موسیقی فوق العاده ای دارد
[ترجمه گوگل]او با توانایی عالی موسیقی مواجه است

25. She was born into a very musical family.
[ترجمه ترگمان]او در یک خانواده بسیار زیبا به دنیا آمده بود
[ترجمه گوگل]او به یک خانواده بسیار موسیقی متولد شد

26. The drum is one of the oldest musical instruments.
[ترجمه ترگمان]طبل یکی از قدیمی ترین ابزارهای موسیقی است
[ترجمه گوگل]درام یکی از قدیمی ترین آلات موسیقی است

27. The article uses rather specialized musical terminology.
[ترجمه ترگمان]این مقاله از اصطلاحات موسیقی تخصصی استفاده می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله از اصطلاحات موسیقی متنوع استفاده می کند

28. Their new musical opened to glowing reviews.
[ترجمه ترگمان]موسیقی جدید آن ها شروع به تجدید نظر کرد
[ترجمه گوگل]موزیک جدید خود را به بررسی درخشان باز کرد

29. New York is the international capital of the musical avantgarde.
[ترجمه ترگمان]نیویورک مرکز بین المللی موسیقی avantgarde است
[ترجمه گوگل]نیویورک پایتخت بین المللی آوانگارد موسیقی است

He has musical talent.

او استعداد موسیقی دارد.


Sa'di's prose is musical.

نثر سعدی آهنگین است.


a musical show

نمایش دارای موسیقی (خنیایی)


a musical comedy

شادمایش خنیایی (موسیقیایی)


Evita was a very successful musical.

«اویتا» نمایش خنیایی بسیار موفقی بود.


پیشنهاد کاربران

به نظر من باید معانی ان با کتاب یکی باشد تا اشتباه نشود. با تشکر

موسیقی

فیلم دارای موسیقی
یا اهنگین


فیلم یا نمایش موزیکال

موسیقی دارا

موسیقایی، گوش نواز، خوش آهنگ

موسیقایی
از آنجا که �موسیقایی� از دوران قدیم در فارسی جاافتاده و رایج بوده است، بهتر است به همین شکل تلفظ و نوشته شود. افزون بر این، تلفظ و املای �موسیقیایی� خالی از تکلف و دشواری نیست.
منبع: ویکی پن

اهل موسیقی ( در جمله ای مانند: musical family )


کلمات دیگر: