کلمه جو
صفحه اصلی

skipper


معنی : رهبر، کاپیتان، فرمانده یا خلبان هواپیما، ناخدای کشتی، فرمانده کشتی بازگانی، جست و خیزکننده
معانی دیگر : (شخص یا چیز) جهنده، خیزان، ورجه، رجوع شود به: saury، (جانور شناسی) پروانه ی جهنده (تیره ی hesperiidae)، (به ویژه کشتی کوچک و قایق) ناخدا، سردسته، مدیر، فرمانده دسته نظامی

انگلیسی به فارسی

جست وخیز کننده، ناخدای کشتی، فرمانده دسته نظامی،فرمانده یا خلبان هواپیما، کاپیتان، رهبر


کاپیتان، فرمانده یا خلبان هواپیما، ناخدای کشتی، رهبر، فرمانده کشتی بازگانی، جست و خیزکننده


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the master or captain, esp. of a ship.
مشابه: master, pilot
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: skippers, skippering, skippered
• : تعریف: to serve as master or captain of.
مشابه: captain
اسم ( noun )
(1) تعریف: one that skips.

(2) تعریف: any of various insects that skip or dart, esp. certain flying insects closely related to butterflies.

• person or thing that skips; captain of a ship; team captain, leader of a team, team manager
the skipper of a ship or a boat is its captain; an informal word.
in sport, the captain of a team is sometimes referred to as the skipper; an informal word.
if someone skippers a boat or a team, they are in charge of taking the decisions about how it is run and give instructions to the other members of the crew or team; an informal word.

مترادف و متضاد

رهبر (اسم)
head, pilot, leader, guide, bellwether, rector, premier, premiere, steerer, fuehrer, fuhrer, skipper

کاپیتان (اسم)
skipper

فرمانده یا خلبان هواپیما (اسم)
skipper

ناخدای کشتی (اسم)
skipper

فرمانده کشتی بازگانی (اسم)
skipper

جست و خیز کننده (اسم)
skipper

جملات نمونه

1. The skipper notified the coastguard of the tragedy.
[ترجمه ترگمان]کاپیتان به نگهبان ساحلی این فاجعه اطلاع داد
[ترجمه گوگل]کشتی گیر به سرتیپ این تراژدی اطلاع داد

2. It is in a storm that a capable skipper distinguishes himself.
[ترجمه ترگمان]در توفانی است که یک کاپیتان توانا خود را متمایز می کند
[ترجمه گوگل]این یک طوفان است که یک اسکاپر توانا خودش را تشخیص می دهد

3. John is skipper of the cricket team this year.
[ترجمه ترگمان]جان امسال کاپیتان تیم کریکت است
[ترجمه گوگل]جان کاپیتان تیم کرکت امسال است

4. The England skipper is haunted by a run of low scores.
[ترجمه ترگمان]در انگلستان، کاپیتان انگلستان با اختلاف زیادی گرفتار است
[ترجمه گوگل]سرپرست انگلستان با اجرای نمرات پایین خالی از سکنه است

5. I had to pass the signals to the skipper.
[ترجمه ترگمان]من باید این علائم رو به ناخدا می دادم
[ترجمه گوگل]من مجبور شدم سیگنال ها را به سرپرست منتقل کنم

6. The England skipper is confident.
[ترجمه ترگمان]کاپیتان انگلستان مطمئن است
[ترجمه گوگل]سرپرست انگلستان اعتماد به نفس دارد

7. He was not a fit companion for their skipper that particular morning.
[ترجمه ترگمان]آن روز صبح روز به روز رفیق مناسبی برای skipper نبود
[ترجمه گوگل]او صبح خاصی برای کاپیتان خود مناسب نبود

8. Chops, our de facto Kiwi skipper and engineer, makes another valiant attempt to get it going with the starter cord.
[ترجمه ترگمان]رستوران Chops، کاپیتان و مهندس غیر مجاز ما، یک تلاش شجاعانه دیگر برای رسیدن به سیم شروع به کار می کند
[ترجمه گوگل]کراوات، کاپیتان و مهندس ما، عملا تلاش دیگری برای رسیدن به آن با بند ناف آغاز می کند

9. As a yacht delivery skipper he had to be a damn good sailor.
[ترجمه ترگمان]، به عنوان یک ناخدای کشتی تفریحی اون باید یه ملوان خیلی خوب باشه
[ترجمه گوگل]به عنوان یک قایق تحویل سرپرست او باید یک ملوان خوب لعنتی

10. Skipper Shane Cooper and full-back Lyon combined down the left flank to put Ropati over for a second-minute try.
[ترجمه ترگمان]دو لیون از طرف چپ، دو لیون را به سمت چپ هل داده بود تا برای یک دقیقه تلاش کند
[ترجمه گوگل]Skipper Shane Cooper و Full-back Lyon از سمت چپ به سمت پایین حرکت کرد تا رپتی را برای یک لحظه دوم تلاش کند

11. After three weeks out in the field Skipper looked like an overgrown teddy bear.
[ترجمه ترگمان]بعد از سه هفته در میدان ناخدا، شبیه یک خرس عروسکی بزرگ به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]پس از سه هفته در میدان کاپیتان، مانند یک خرس عروسکی رشد کرد

12. Hackett judged that City skipper Keith Curle's tackle on Wise was head-high.
[ترجمه ترگمان]Hackett اظهار داشت که تکل او در شهر (کیث Curle)بر روی خردمندان به اوج خود رسیده بود
[ترجمه گوگل]هکت قضاوت کرد که مسابقات قهرمان کیت کورلز در شهر Wise سر بالا بود

13. The skipper is legally responsible for your safety and has the final say over where you go.
[ترجمه ترگمان]کاپیتان به طور قانونی مسئول امنیت شما است و آخرین جمله را در مورد اینکه کجا می روید دارد
[ترجمه گوگل]کاپیتان مسئولیت ایمنی شما را به عهده می گیرد و قول آخر را درمورد کجا انجام می دهد

14. Skipper poses with his first ever rosette.
[ترجمه ترگمان]ناخدا ون که با اولین گل همیشه گل به جا می کنه
[ترجمه گوگل]کاپیتان با نخستین روزه خود را می سازد

پیشنهاد کاربران

کشتی یا قایق کوچک


کلمات دیگر: