1. The skipper notified the coastguard of the tragedy.
[ترجمه ترگمان]کاپیتان به نگهبان ساحلی این فاجعه اطلاع داد
[ترجمه گوگل]کشتی گیر به سرتیپ این تراژدی اطلاع داد
2. It is in a storm that a capable skipper distinguishes himself.
[ترجمه ترگمان]در توفانی است که یک کاپیتان توانا خود را متمایز می کند
[ترجمه گوگل]این یک طوفان است که یک اسکاپر توانا خودش را تشخیص می دهد
3. John is skipper of the cricket team this year.
[ترجمه ترگمان]جان امسال کاپیتان تیم کریکت است
[ترجمه گوگل]جان کاپیتان تیم کرکت امسال است
4. The England skipper is haunted by a run of low scores.
[ترجمه ترگمان]در انگلستان، کاپیتان انگلستان با اختلاف زیادی گرفتار است
[ترجمه گوگل]سرپرست انگلستان با اجرای نمرات پایین خالی از سکنه است
5. I had to pass the signals to the skipper.
[ترجمه ترگمان]من باید این علائم رو به ناخدا می دادم
[ترجمه گوگل]من مجبور شدم سیگنال ها را به سرپرست منتقل کنم
6. The England skipper is confident.
[ترجمه ترگمان]کاپیتان انگلستان مطمئن است
[ترجمه گوگل]سرپرست انگلستان اعتماد به نفس دارد
7. He was not a fit companion for their skipper that particular morning.
[ترجمه ترگمان]آن روز صبح روز به روز رفیق مناسبی برای skipper نبود
[ترجمه گوگل]او صبح خاصی برای کاپیتان خود مناسب نبود
8. Chops, our de facto Kiwi skipper and engineer, makes another valiant attempt to get it going with the starter cord.
[ترجمه ترگمان]رستوران Chops، کاپیتان و مهندس غیر مجاز ما، یک تلاش شجاعانه دیگر برای رسیدن به سیم شروع به کار می کند
[ترجمه گوگل]کراوات، کاپیتان و مهندس ما، عملا تلاش دیگری برای رسیدن به آن با بند ناف آغاز می کند
9. As a yacht delivery skipper he had to be a damn good sailor.
[ترجمه ترگمان]، به عنوان یک ناخدای کشتی تفریحی اون باید یه ملوان خیلی خوب باشه
[ترجمه گوگل]به عنوان یک قایق تحویل سرپرست او باید یک ملوان خوب لعنتی
10. Skipper Shane Cooper and full-back Lyon combined down the left flank to put Ropati over for a second-minute try.
[ترجمه ترگمان]دو لیون از طرف چپ، دو لیون را به سمت چپ هل داده بود تا برای یک دقیقه تلاش کند
[ترجمه گوگل]Skipper Shane Cooper و Full-back Lyon از سمت چپ به سمت پایین حرکت کرد تا رپتی را برای یک لحظه دوم تلاش کند
11. After three weeks out in the field Skipper looked like an overgrown teddy bear.
[ترجمه ترگمان]بعد از سه هفته در میدان ناخدا، شبیه یک خرس عروسکی بزرگ به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]پس از سه هفته در میدان کاپیتان، مانند یک خرس عروسکی رشد کرد
12. Hackett judged that City skipper Keith Curle's tackle on Wise was head-high.
[ترجمه ترگمان]Hackett اظهار داشت که تکل او در شهر (کیث Curle)بر روی خردمندان به اوج خود رسیده بود
[ترجمه گوگل]هکت قضاوت کرد که مسابقات قهرمان کیت کورلز در شهر Wise سر بالا بود
13. The skipper is legally responsible for your safety and has the final say over where you go.
[ترجمه ترگمان]کاپیتان به طور قانونی مسئول امنیت شما است و آخرین جمله را در مورد اینکه کجا می روید دارد
[ترجمه گوگل]کاپیتان مسئولیت ایمنی شما را به عهده می گیرد و قول آخر را درمورد کجا انجام می دهد
14. Skipper poses with his first ever rosette.
[ترجمه ترگمان]ناخدا ون که با اولین گل همیشه گل به جا می کنه
[ترجمه گوگل]کاپیتان با نخستین روزه خود را می سازد