کلمه جو
صفحه اصلی

be accessible to

انگلیسی به انگلیسی

• reachable, approachable; able to be persuaded, convincible

جملات نمونه

1. The beach should be accessible to everyone.
[ترجمه ترگمان]ساحل باید برای همه قابل دسترس باشد
[ترجمه گوگل]ساحل باید برای همه در دسترس باشد

2. He wants his music to be accessible to everyone.
[ترجمه ترگمان]او می خواهد که موسیقی او برای همه قابل دسترس باشد
[ترجمه گوگل]او می خواهد موسیقی او برای همه قابل دسترس باشد

3. The legal aid system should be accessible to more people.
[ترجمه ترگمان]سیستم کمک قانونی باید برای افراد بیشتری در دسترس باشد
[ترجمه گوگل]سیستم کمک قانونی باید برای افراد بیشتری در دسترس باشد

4. Adult education must be accessible to people on all income levels.
[ترجمه ترگمان]آموزش بزرگسالان باید در تمام سطوح درآمدها در دسترس مردم قرار گیرد
[ترجمه گوگل]آموزش بزرگسالان باید در همه سطوح درآمد قابل دسترس باشد

5. Structural features of perception, he suggests, might be accessible to objective description even though qualitative aspects are not.
[ترجمه ترگمان]وی پیشنهاد می کند که ویژگی های ساختاری ادراک، ممکن است برای توصیف هدف قابل دستیابی باشند، اگرچه جنبه های کمی وجود ندارد
[ترجمه گوگل]او پیشنهاد می کند که ویژگی های ساختاری ادراک، ممکن است برای توصیف عینی قابل دسترسی باشد، حتی اگر جنبه های کیفی وجود نداشته باشد

6. By 20 reproductive health care service will be accessible to all the people of childbearing age.
[ترجمه ترگمان]در طی ۲۰ سال گذشته، خدمات بهداشت باروری در دسترس عموم مردم قرار خواهد گرفت
[ترجمه گوگل]توسط 20 خدمات مراقبت بهداشتی باروری برای همه افراد سنی در دسترس خواهد بود

7. Some files must be accessible to the BIOS or boot loader at boot time.
[ترجمه ترگمان]برخی از پرونده ها باید در زمان بوت به بارکننده راه انداز یا boot دسترسی داشته باشند
[ترجمه گوگل]بعضی از فایل ها باید در بایگانی بایوس یا بوت لودر قابل دسترسی باشند

8. A manger should be accessible to his staff.
[ترجمه ترگمان]مدیر باید به کارکنان خود دسترسی داشته باشد
[ترجمه گوگل]یک مرد باید برای کارکنانش قابل دسترسی باشد

9. It describes the necessary ingredients of a rich mathematical activity: It must be accessible to everyone at the start.
[ترجمه ترگمان]این روش اجزا ضروری یک فعالیت ریاضی غنی را توصیف می کند: باید در ابتدا برای همه قابل دسترس باشد
[ترجمه گوگل]این ترکیبات لازم را برای فعالیت های ریاضی غنی توصیف می کند و باید در ابتدا برای همه در دسترس باشد

10. The internal rules of an organisation may not always be accessible to them.
[ترجمه ترگمان]قواعد داخلی یک سازمان ممکن است همیشه در دسترس آن ها قرار نداشته باشد
[ترجمه گوگل]قوانین داخلی یک سازمان ممکن است همیشه برای آنها در دسترس نباشد

11. Genesis and Deuteronomy tell the story in a style that will be accessible to any reader.
[ترجمه ترگمان]پیدایش و Deuteronomy Deuteronomy داستان را به گونه ای تعریف می کنند که برای هر خواننده در دسترس باشد
[ترجمه گوگل]پیدایش و تثنیه داستان را به طرزی شبیه به هر خواننده در دسترس قرار می دهد

12. I think that film can be an art and be accessible to people.
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم این فیلم می تواند یک هنر باشد و برای مردم قابل دسترس باشد
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم که فیلم می تواند یک هنر باشد و برای مردم قابل دسترس باشد

13. Many of the herbs Chris uses for treating his fish would be accessible to them in the wild.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از گیاهان که کریس برای درمان ماهی ها استفاده می کند در طبیعت در دسترس آن ها قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]بسیاری از گیاهان کریس برای درمان ماهیانه خود استفاده می کنند

14. The hospitality industry has been particularly interested in providing an easier and more cost-effective way to be accessible to traveling customers.
[ترجمه ترگمان]صنعت مهمان نوازی به ویژه علاقمند به ارائه یک روش ساده تر و کارآمدتر برای دسترسی به مشتریان در حال سفر بوده است
[ترجمه گوگل]صنعت مهمان نوازی به ویژه در ارائه یک راه ساده تر و مقرون به صرفه برای در دسترس بودن برای مسافرت مشتری علاقه مند است


کلمات دیگر: