کلمه جو
صفحه اصلی

slicker


معنی : حقه باز، صیقل زن
معانی دیگر : (پالتو بارانی) بارانی برزنتی، بارانی مشمایی، زرنگ

انگلیسی به فارسی

صیقل زن، حقه باز، زرنگ


سوخاری، حقه باز، صیقل زن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a raincoat with a smooth, shiny surface.

(2) تعریف: (informal) someone with sophisticated or deceptive ways.
متضاد: hayseed

- a real city slicker
[ترجمه ترگمان] یه کاپشن شهری واقعی
[ترجمه گوگل] یک خیابان واقعی شهر

• raincoat; trickster, cheat (informal); stylish and sophisticated person (informal); raincoat, mack

مترادف و متضاد

حقه باز (اسم)
snide, conjurer, slicker, phony, phoney, trickster

صیقل زن (اسم)
slicker

جملات نمونه

1. Roadshows get slicker - at the fun ones shareholders enter quizzes and win safaris.
[ترجمه ترگمان]roadshows slicker را به دست می آورند - در حالی که سهامداران در quizzes شرکت می کنند و safaris را برنده می شوند
[ترجمه گوگل]Roadshows می شود slicker - در آن جالب که سهامداران وارد آزمون و به نفع safaris

2. The service to the front men was much slicker, forcing Charlton back.
[ترجمه ترگمان]خدمت به افراد جلو بسیار کاپشن بود و چارلتون را عقب راند
[ترجمه گوگل]خدمت به مردان پیشین خیلی جالب بود و چارلتون را مجبور می کرد

3. Villa were quicker and slicker; their manager, Ron Atkinson, reckoned his team should have scored 6 or more.
[ترجمه ترگمان]ویلا سریع تر و کاپشن بود؛ مدیر آن ها، رون آتکینسون، فکر می کرد تیم او باید ۶ یا بیشتر امتیاز بگیرد
[ترجمه گوگل]ویله سریع تر و سرخوش تر بود مدیر آنها، رون اتکینسون، محاسبه کرد که تیمش باید 6 یا بیشتر گلزنی کند

4. Another kneaded the balled-up rain slicker in his hands.
[ترجمه ترگمان]دیگری یک کاپشن خیس را در دستانش گرفت
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از سوپرایز های باران سفید در دستانش را گذاشت

5. My plastic slicker had snagged and torn.
[ترجمه ترگمان] کاپشن پلاستیکی من گیر کرده و پاره شده بو
[ترجمه گوگل]سوسک پلاستیکی من پاره شد و پاره شد

6. Sure, a slicker looks smart as long as he stays in a place like New York.
[ترجمه ترگمان]البته، او تا زمانی که در یک جایی مثل نیویورک می ماند باهوش به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]مطمئنا، Slicker به نظر می رسد هوشمند تا زمانی که او در یک مکان مانند نیویورک باقی می ماند

7. Her city slicker boyfriend looks pretty clumsy out here on the farm.
[ترجمه ترگمان]دوست پسرش، اون بیرون توی مزرعه خیلی دست و پا چلفتی بنظر میاد
[ترجمه گوگل]دوست پسر جادوگر شهرش به نظر می رسد در مزرعه بسیار ناامید کننده است

8. A slicker (30) is used for brushing printing ink on the stencil paper.
[ترجمه ترگمان]کاپشن (۳۰)برای پاک کردن جوهر چاپ روی the مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]یک اسلایدر (30) برای شستن جوهر چاپ بر روی کاغذ استنسیل استفاده می شود

9. Sure, a city slicker looks smart as long as he stays in a place like New York.
[ترجمه ترگمان]البته، یه بچه شهری تا وقتی که توی یه جایی مثل نیویورک میمونه باهوش به نظر میرسه
[ترجمه گوگل]مطمئنا، شهرک خیالی به نظر می رسد هوشمند تا زمانی که او در یک مکان مانند نیویورک باقی بماند

10. On a drive in the country, a city slicker noticed a farmer lifting a pig up to an apple tree and holding the pig there as it ate one apple after another.
[ترجمه ترگمان]در یک حرکت در کشور، کاپشن او یک کشاورز را دید که خوکی را روی درخت سیب نگه داشت و خوک را در آنجا نگه داشت و یک سیب بعد از دیگری خورد
[ترجمه گوگل]در یک درایو در کشور، یک خیابان شهری متوجه یک کشاورز که یک خوک را به یک درخت سیب می برد و خوک را در آنجا می گذارد، چون یک سیب را بعد از دیگری می خورد

11. That city slicker was out of his element out on the farm.
[ترجمه ترگمان] اون کاپشن شهری توی مزرعه بود
[ترجمه گوگل]این پلک زدن شهر خارج از عنصر او در مزرعه بود

12. PCs, TVs and music players are becoming slicker every year, but the nest of vipers in the corner of every room remains an ugly impediment to true minimalism.
[ترجمه ترگمان]هر ساله PCs ها، تلویزیون و بازیگران موسیقی هر سال کاپشن می شوند، اما لانه of در گوشه هر اتاق یک مانع زشت برای مینیمالیسم واقعی باقی می ماند
[ترجمه گوگل]رایانه های شخصی، تلویزیون ها و پخش کننده های موسیقی هر سال در حال تبدیل شدن به خونسردی می باشند، اما لانه گیاهان در گوشه ای از هر اتاق مانع زشتی برای مینیمالیسم واقعی می شوند

13. Later covers are slicker and racier-near-naked women, gleaming guns and glimmering diamonds are popular motifs.
[ترجمه ترگمان]Later slicker و racier - نزدیک زنان لخت، سلاح های درخشان و الماس درخشنده هستند که به سبک عمومی معروف هستند
[ترجمه گوگل]بعدا پوشش های زنانه و زنانه و نزدیک به برهنه، اسلحه های درخشان و الماس های پر زرق و برق موزاییک هستند

14. Her city slicker boyfriend looked pretty clumsy out here on the farm.
[ترجمه ترگمان]دوست پسرش، اون بیرون توی مزرعه خیلی دست و پا چلفتی بود
[ترجمه گوگل]دوست پسر جادوگر شهرش، در مزرعه، بسیار ناامید کننده بود


کلمات دیگر: