کلمه جو
صفحه اصلی

bats


(عامیانه) خل، کم عقل

انگلیسی به فارسی

(عامیانه) خل، کم‌عقل


خفاش ها، خفاش، چوب، چوگان، چماق، شبکور، شب پره، عصا، خشت، گل اماده برای کوزهگری، لعاب مخصوص ظروف سفالی، چوگاندار، نیمهیاپارهاجر، ضربت، بال بال زدن، چشمک زدن، مژگان راتکان دادن، چوگان زدن


انگلیسی به انگلیسی

• crazy, nuts (slang)

جملات نمونه

1. have bats in one's (or the) belfry
(امریکا - عامیانه) خل بودن،عقاید احمقانه داشتن

2. In the fading light we saw bats flitting around/about in the garden.
[ترجمه ترگمان]در نور کم رنگ، we را دیدیم که در اطراف باغ در اطراف و اطراف پرسه می زدند
[ترجمه گوگل]در نور فرومایشی ما دیدیم که خفاش ها در اطراف / در باغ در حال حرکت هستند

3. Thousands of bats had colonized the ruins.
[ترجمه ترگمان]هزاران خفاش این خرابه ها را استعمار کرده بودند
[ترجمه گوگل]هزاران نفر از خفاش ها خرابه ها را کشیدند

4. bats feed on insects and fruit.
[ترجمه ترگمان]خفاش ها از حشرات و میوه ها تغذیه می کنند
[ترجمه گوگل]خفاش ها حشرات و میوه را تغذیه می کنند

5. Dogs, cats, foxes and bats can all carry rabies.
[ترجمه ترگمان]سگ ها، گربه ها، روباه ها و خفاش ها می توانند هاری را حمل کنند
[ترجمه گوگل]سگ ها، گربه ها، روباه ها و خفاش ها همه می توانند هاری را تحمل کنند

6. Dogs, cats and bats can all carry rabies.
[ترجمه ترگمان]سگ ها، گربه ها و خفاش ها می توانند هاری را حمل کنند
[ترجمه گوگل]سگ ها، گربه ها و خفاش ها همه می توانند هاری را تحمل کنند

7. At dusk bats appear in vast numbers.
[ترجمه ترگمان]در تاریکی، خفاش ها در تعداد زیاد ظاهر می شوند
[ترجمه گوگل]در خلال غروب خورشید در تعداد زیادی ظاهر می شود

8. Two thugs clubbed him with baseball bats.
[ترجمه ترگمان]دو قاتل با چماق بیسبال به او چماق زدند
[ترجمه گوگل]دو اراذل او را با خفاش های بیسبال کتک می زدند

9. Prisoners armed with baseball bats used the hostages to hold police at bay.
[ترجمه ترگمان]زندانیان مسلح به توپ بیسبال از گروگان ها برای نگه داشتن پلیس استفاده کردند
[ترجمه گوگل]زندانیانی که با خفاش های بیسبال مسلح شده اند از گروگان ها برای نگه داشتن پلیس در خلیج استفاده می کنند

10. They were beaten to death with baseball bats.
[ترجمه ترگمان]آن ها با چوب بیسبال به ضرب گلوله کشته شدند
[ترجمه گوگل]آنها با خفاش های بیسبال مورد ضرب و شتم قرار گرفتند

11. Bats sleep in the daytime and come out to hunt for food at night.
[ترجمه ترگمان]خفاش ها در طول روز می خوابند و برای یافتن غذا در شب بیرون می ایند
[ترجمه گوگل]خفاش ها در روز می خوابند و در شب برای شکار غذا می آیند

12. Unlike most other bats, this species is diurnal.
[ترجمه ترگمان]برخلاف اکثر خفاش ها، این گونه ها diurnal هستند
[ترجمه گوگل]بر خلاف بسیاری دیگر از خفاش ها، این گونه روزانه است

13. These bats are sometimes misleadingly referred to as 'flying foxes'.
[ترجمه ترگمان]این خفاش ها گاهی اوقات به روباه پرنده منسوب هستند
[ترجمه گوگل]این خفاش ها گاهی گمراه کننده به عنوان 'روباه پرواز' نامیده می شود

14. The bats have graphite shafts that absorb the vibration.
[ترجمه ترگمان]خفاش ها تیره ای گرافیت دارند که لرزش را جذب می کنند
[ترجمه گوگل]خفاش ها شفت گرافیتی دارند که ارتعاش را جذب می کنند

15. Fruits are an important food source for bats.
[ترجمه ترگمان]میوه ها یک منبع غذایی مهم برای خفاش ها هستند
[ترجمه گوگل]میوه ها یک منبع غذایی مهم برای خفاش ها هستند

پیشنهاد کاربران

خفاشها ، چوگان، چماق، شبکور، شب پره ، عصا، چوب، خشت

خفاش ها
چماق


کلمات دیگر: