کلمه جو
صفحه اصلی

musicianship


معنی : نوازندگی
معانی دیگر : نوازندگی

انگلیسی به فارسی

نوازندگی


انگلیسی به انگلیسی

• quality of musical performance

مترادف و متضاد

نوازندگی (اسم)
musicianship

جملات نمونه

1. The sheer musicianship of this young woman is breathtaking.
[ترجمه ترگمان]musicianship این زن جوان، نفس گیر است
[ترجمه گوگل]موسیقی موسیقی این زن جوان نفس گیر است

2. Brion combines his scholarship and expert musicianship with the same flair for real entertainment that Sousa himself possessed in abundance.
[ترجمه ترگمان]Brion scholarship و musicianship متخصص خود را با همان استعداد برای سرگرمی واقعی ترکیب می کند که خود را به وفور در اختیار دارد
[ترجمه گوگل]Brion ترکیب دانش و موسیقی متخصص خود را با همان شعله برای سرگرمی واقعی که Sousa خود را در فراوان وجود دارد

3. We think we have a treasure in his musicianship.
[ترجمه ترگمان]ما فکر می کنیم یه گنج تو musicianship داریم
[ترجمه گوگل]ما فکر می کنیم گنجینه ای در موسیقی نوشتن داریم

4. Her musicianship is excellent.
[ترجمه ترگمان]musicianship او بسیار عالی است
[ترجمه گوگل]نوازندگی او عالی است

5. It was the superb musicianship of the band that made this a memorable show.
[ترجمه ترگمان]این یک نمایش فوق العاده از گروه بود که این نمایش را به یاد ماندنی ساخت
[ترجمه گوگل]این موسیقی موسیقی عالی گروه بود که این نمایش را به یاد ماندنی تبدیل کرد

6. Musicianship of this quality is rarely encountered, and is quite exceptional from anyone's standpoint.
[ترجمه ترگمان]کیفیت این کیفیت به ندرت دیده می شود و از دیدگاه هر کس کاملا استثنایی است
[ترجمه گوگل]نوازندگی این کیفیت به ندرت مواجه می شود و از دیدگاه هرکسی کاملا استثنایی است

7. I had no doubts about his musicianship, his talent or his ability to tell a funny story funnily.
[ترجمه ترگمان]من هیچ تردیدی در مورد musicianship و استعداد و توانایی او برای گفتن یک داستان خنده دار را نداشتم
[ترجمه گوگل]من هیچ شک و تردیدی در مورد موسیقی نوازندگی، استعداد او و یا توانایی او به داستان داستان خنده دار جالب بود

8. Her linguistic skills and musicianship were honed from a young age.
[ترجمه ترگمان]مهارت های زبانی او و musicianship از سنین جوانی پیدا شده بودند
[ترجمه گوگل]مهارت های زبان شناختی و موسیقایی او از سن نوجوانی است

9. Virtuosity dies without musicianship – this statement by Yehudi Menuhin illustrates the importance of a performance's musicality.
[ترجمه ترگمان]Virtuosity بدون musicianship جان خود را از دست می دهد - این بیانیه توسط Yehudi Menuhin اهمیت عملکرد musicality را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]Virtuosity میمیرد بدون موسیقی گرایی - این بیانیه توسط یشتی منوهین نشان دهنده اهمیت موسیقی پویایی عملکرد است

10. Tebaldi had a musicianship and integrity that firmly places her, artistically speaking, in the post-World War II generation.
[ترجمه ترگمان]Tebaldi دارای a و integrity بود که در نسل دوم پس از جنگ جهانی دوم او را محکم به جای خود می نشاند
[ترجمه گوگل]Tebaldi دارای موسیقی دانایی و صداقت بود که به طور حرفه ای در نسل بعد از جنگ جهانی دوم خود را به صورت هنری گذاشت

11. There is a great sense of occasion and a terrific standard of musicianship.
[ترجمه ترگمان]یک موقعیت عالی و یک استاندارد عالی برای musicianship وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک حس بزرگ از مناسبت و یک استاندارد فوق العاده از موسیقی دانایی وجود دارد

12. Even if her interpretation has not yet gelled into a satisfying whole, she displays real musicianship.
[ترجمه ترگمان]حتی اگر تفسیر او هنوز به یک کل رضایت بخش تبدیل نشده باشد، she واقعی را به نمایش می گذارد
[ترجمه گوگل]حتی اگر تفسیر او هنوز به یک کل رضایت بخش ژل نزده است، او نمایش موسیقی واقعی را نشان می دهد

13. Early pub gigs garnered a devoted following, but also a reputation for privileging musicianship over soul.
[ترجمه ترگمان]کنسرت های نخستین بار به دنبال آن بودند، اما به خاطر برتری دادن برتری نسبت به روح، شهرتی نیز به دست آوردند
[ترجمه گوگل]جشنواره های زرتشت یک پیروزی متعهد را به دست آوردند، اما همچنین شهرت را برای جلب رضایت بیش از روح به دست آوردند

14. Nevertheless, it was a thoroughly enjoyable evening with some excellent musicianship displayed.
[ترجمه ترگمان]با این حال، آن شب کاملا لذت بخش بود و musicianship عالی نمایش داده می شد
[ترجمه گوگل]با این وجود، این یک شب کاملا لذت بخش بود با برخی از موسیقی موسیقی عالی نمایش داده شد


کلمات دیگر: