کلمه جو
صفحه اصلی

murmurous


معنی : غرغرو
معانی دیگر : زمزمه ای، زمزمه وار، زمزمه مانند، لندلند کننده، شر شر کننده، غر غر آمیز

انگلیسی به فارسی

زمزمهای، زمزمه وار، زمزمه مانند


سرگردان، غرغرو


انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to low continual utterances; characterized by murmurs; whispering; grumbling

مترادف و متضاد

غرغرو (صفت)
murmurous

جملات نمونه

1. As they circle the clearing, they begin a murmurous chanting to their gods - who demand sacrifice.
[ترجمه ترگمان]همچنان که دور محوطه جمع می شوند، شروع به زمزمه وار نجوا کنان به خدایان خود می کنند - کسی که تقاضای فداکاری می کند
[ترجمه گوگل]همانطور که آنها پاک کردن را می بینند، آنها شعار مبهم خود را به خدایان خود می دهند - که تقاضای قربانی کردن می کنند

2. People steals steal murmurous : "You can see everything, all skill about the gender. "
[ترجمه ترگمان]مردم، زمزمه می کنند: \" شما می توانید همه چیز، همه مهارت در مورد جنسیت را ببینید \"
[ترجمه گوگل]مردم سرزنش می کنند: 'شما می توانید همه چیز را ببینید، تمام مهارت در مورد جنس '

3. The murmurous haunt of flies on summer eves.
[ترجمه ترگمان]چشمشان به نجوا زمزمه وار مگس ها را در تابستان فرا گرفت
[ترجمه گوگل]عجله مورچه های مگس در تابستان می آید

4. As if even hear them to steal steal murmurous, gesticulate.
[ترجمه ترگمان]انگار که حتی آن ها را هم برای دزدیدن زمزمه وار نجوا می کنند، سر تکان می دهند
[ترجمه گوگل]همانطور که حتی آنها را می شنوید به سرقت سارق زمستانی، گوشتی

5. One day, when attending class, the classmate of small haze and neighbour is stolen steal murmurous, be reachcaptured by the teacher wearing.
[ترجمه ترگمان]یک روز، وقتی که در کلاس درس حضور داشته باشد، همکلاسی در میان مه و همسایه کوچک، دزدیدن (زمزمه وار)، توسط معلم که به تن دارد، پنهان می شود
[ترجمه گوگل]یک روز، زمانی که در کلاس شرکت می کنید، همکلاسی از مامان کوچک و همسایه دزدیده می شود، معلم با پوشیدن آن سرقت می شود

6. They arrived at twilight, and, as we strolled out among the sparkling hundreds, Daisy's voice was playing murmurous tricks in her throat. "These things excite me so, " she whispered.
[ترجمه ترگمان]او زمزمه کرد: \" این چیزها مرا تحریک می کنند \"
[ترجمه گوگل]آنها وارد حواس پرتی شدند و، همانطور که ما در میان صدها جرقه زدیم، صدای دیزی، در گلویش بازی های متضادی را بازی کرد 'این چیزها من را تحریک می کنند،' او زمزمه کرد


کلمات دیگر: