کلمه جو
صفحه اصلی

portraiture


معنی : تعریف، نقاشی از صورت
معانی دیگر : رجوع شود به: portrait، صورتگری، رخساره پردازی، رخ نگاشتگری، تصویرسازی، پیکر نگاری، تصویر کردن

انگلیسی به فارسی

نقاشی از صورت، پیکر نگاری، تعریف، تصویر کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the art of making portraits.

(2) تعریف: a depiction in visual or verbal form; portrait.

(3) تعریف: portraits, collectively.

• drawing or photographing faces of individuals; drawing or painting of a face
portraiture is the art of painting or drawing portraits; a technical term.

مترادف و متضاد

تعریف (اسم)
praise, description, explanation, compliment, portrayal, circumscription, definition, quantification, portraiture

نقاشی از صورت (اسم)
portraiture

جملات نمونه

1. Instruction is in various media and covers landscapes, portraiture, still life, book illustration and more.
[ترجمه ترگمان]آموزش در رسانه های مختلف است و مناظر، پرتره، بی جان، تصویر کتاب و چیزهای دیگر را پوشش می دهد
[ترجمه گوگل]آموزش در رسانه های مختلف است و زمینه ها، نقاشی، زندگی هنوز، تصاویر کتاب و غیره را پوشش می دهد

2. Royal portraiture appears to be a barometer of the state of the art.
[ترجمه ترگمان]پرتره سلطنتی به نظر می رسد که شاخصی از وضعیت هنر است
[ترجمه گوگل]پرتره های سلطنتی به نظر می رسد یک سنجش از وضعیت هنر است

3. Nowhere was this more evident that within official portraiture.
[ترجمه ترگمان]این کاملا مشهود بود که در داخل پرتره رسمی
[ترجمه گوگل]در این عکس ها هیچکدام از اینها مشخص نیست که در عکس های رسمی

4. Society portraiture continued to thrive, as much in demand in the 1950s as in Gainsborough's day.
[ترجمه ترگمان]پرتره جامعه به رشد خود ادامه داد، همان طور که در دهه ۱۹۵۰ مانند در روز Gainsborough تقاضا شده بود
[ترجمه گوگل]پرتره های اجتماعی همچنان در حال رشد هستند، تقریبا در تقاضا در دهه 1950، همانطور که در روز جینزبورو بود

5. The majority of her work is self portraiture; her aesthetic concerns grew from her fascination with the falsity of appearance.
[ترجمه ترگمان]اکثر آثار او پرتره خود شخصی است؛ نگرانی های زیبایی شناسی او از شیفتگی او به فریب ظاهر شدن ظهور کرده است
[ترجمه گوگل]اکثریت کارهای او پرتره خود است؛ نگرش زیباشناختی او از شگفتی او با دروغین ظاهر رشد کرد

6. Photographer Melanie Cox makes her living from art portraiture.
[ترجمه ترگمان]عکاس ملانی کاکس او را در عکاسی پرتره هنری زنده می کند
[ترجمه گوگل]عکاس ملاانی کاکس زندگی خود را از نقاشی های هنری می سازد

7. Literary giants have often been prime subjects for portraiture and George Bernard Shaw was no exception.
[ترجمه ترگمان]غول های ادبیات اغلب موضوعات اصلی برای عکاسی پرتره بوده اند و جورج برنارد شاو نیز از این موضوع مستثنی نیست
[ترجمه گوگل]غول ادبی اغلب موضوعات اصلی برای پرتره بوده و جورج برنارد شاو از این قاعده مستثنی نیست

8. Their works symbolized a change in portraiture and were of special importance in Chinese painting history.
[ترجمه ترگمان]آثار آن ها نمادی از تغییر در عکاسی پرتره بود و از اهمیت ویژه ای در تاریخ نقاشی چین برخوردار بود
[ترجمه گوگل]آثار آنها نماد تغییر در نقاشی و اهمیت خاص در تاریخ نقاشی چینی بود

9. Major in natural, personality, portraiture, out door pre - wedding and event photography.
[ترجمه ترگمان]سرگرد در عکاسی پرتره طبیعی، شخصیت، پرتره، بیرون از مراسم عروسی و رویداد
[ترجمه گوگل]عمده در طبیعت، شخصیت، پرتره، قبل از عروسی و عکاسی رویداد

10. The author concludes: this book is an affectionate portraiture of Hardy's hometown and its people . "
[ترجمه ترگمان]نویسنده به این نتیجه می رسد: \" این کتاب، یک پرتره با محبت از شهر هاردی و مردمش است \"
[ترجمه گوگل]نویسنده این کتاب را به تصویر می کشد و نقاشی محبت زادگاه هاردی و مردم آن است '

11. This is a real portraiture of interpersonal relationship in the modern society.
[ترجمه ترگمان]این یک پرتره واقعی از روابط بین فردی در جامعه مدرن است
[ترجمه گوگل]این یک تصویر واقعی از روابط بین فردی در جامعه مدرن است

12. It must be a portraiture of couples that makes people an enjoyment of life.
[ترجمه ترگمان]آن باید یک پرتره از زوج ها باشد که باعث می شود مردم از زندگی لذت ببرند
[ترجمه گوگل]این باید یک پرتره از زوج هایی باشد که باعث لذت بردن از زندگی مردم می شود

13. Suited to such uses as fashion, portraiture, interior, and product photography.
[ترجمه ترگمان]استفاده از این روش به عنوان مد، عکاسی پرتره، داخل و یا عکاسی از محصول استفاده می شود
[ترجمه گوگل]مناسب برای استفاده هایی مانند مد، عکس، عکاسی داخلی و عکس

14. I am always amazed that the basic rules of portraiture are rarely taught.
[ترجمه ترگمان]من همیشه تعجب می کنم که قوانین اساسی پرتره به ندرت آموزش داده می شوند
[ترجمه گوگل]من همیشه شگفت زده می شوم که قوانین اساسی پرتره به ندرت تدریس می شود

پیشنهاد کاربران

پرتره نگاری
تک چهره نگاری

portraiture ( هنرهای تجسمی )
واژه مصوب: تک‏چهره‏نگاری
تعریف: هنر بازنمایی چهره یا نیم‏تنه یا شکل کامل یک فرد به‏تنهایی


کلمات دیگر: